میدان حول مجسمه، بعد از پایین کشیدن آن، به میدان انقلاب (Place de la Révolution) تغییر نام داد. این میدان درست در نقطه مقابل میدان اعتصاب (Place de Grève) قرار داشت که میدانی برای تفریح نجیب زادگان با تماشای سلاخی شدن مجرمین به صورت زنده بود. میدان کنکورد در آن زمان درست برعکس میدان اعتصاب، جایی بود که نجیب زادگان را به خاطر جنایاتشان مجازات میکردند. تغییر نام نمادین و ارجاع به میدان اعتصاب پیامی ترسناک و ناخوشایند برای نجیب زادگان بود که بدانند چه چیزی انتظارشان را میکشد.
میدان کنکورد جایی بود که گیوتین مشهور در زمان انقلاب فرانسه در آن قرار داشت. اولین قربانی معروف آن فرزند لویی پانزدهم یعنی لویی شانزدهم بود. در ادامه نیز بسیاری از نجیب زادگان زیر تیغ گیوتین رفته و اکثر این اعدامها در مقابل جمعیت شاد و مسرور مردم صورت گرفتند. بیشترین زمان فعالیت گیوتین، در تابستان سال ۱۷۹۴ بود، دورانی که به حکومت ترس و وحشت نیز شناخته میشود. در یک ماه تابستان، بیش از ۱۴۰۰ نفر با گیوتین کشته شدند. گفته میشود که بوی خون به قدری قوی و محسوس شده بود که گله گاوها تن به عبور از آنجا نمیداد.
گیوتین یک سال بعد از دوران حکومت ترس و وحشت برچیده شد و نام میدان نیز به نام امروزیاش تغییر یافت. این تغییرات به عنوان نمادی از مصالحه ملی و پایان دادن به گذشته دهشتناک کشور صورت گرفتند. واژه فرانسوی کنکورد به معنی توافق است؛ در واقع نام میدان از انقلاب به توافق تغییر پیدا کرد.
امروزه، میدان کنکورد موارد زیادی برای پیشنهاد به گردشگران دارد. مرکز میدان با یک ستون تزئین شده (اُبِلیسْک) اشغال شده و با نگاهی نزدیکتر، متوجه میشوید که سطح آن با چیزی شبیه به هیروگلیف مصری پوشیده شده است. هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد، اما این ستون در واقع یک ابلیسک ۳۳۰۰ ساله مصری با هیروگلیفی در ستایش حکومت رامسس دوم میباشد.
سوزن کلئوپاترا یکی از دو ابلیسکی است که در سال ۱۸۲۹ توسط رهبر عثمانی و بنیانگذار مصر مدرن به فرانسه اهدا شد. این ابلیسک ۲۳ متری از گرانیت قرمز، در گذشته یکی از دو ستون ورودی معبد الاقصر مصر بوده و به همین خاطر به ابلیسک الاقصر یا «Luxor» شناخته میشود. امروزه این معبد مصری یکی از مقاصد معروف گردشگری است اما در ورودیاش تنها یک ابلیسک دارد. اگر به آنجا سفر کردید، شما نیز جزو عده بسیار معدودی خواهید بود که میدانید نیمه دیگر را کجا میتوان پیدا کرد! قسمت بالایی این ابلیسک بعد از رسیدنش به فرانسه مفقود شد، اما در سال ۱۹۹۸ دولت فرانسه یک کلاهک با ورقه طلایی برای تکمیل آن به نوکش اضافه کرد. از این ابلیسک گاهی تحت عنوان سوزن کلئوپاترا نیز یاد میشود.
همانطور که میدانید، جابهجایی این قطعه ۲۳۰ تنی طی قرن ۱۹ کار سادهای نبوده است. با نگاه نزدیکتر به شالودهای که ابلیسک روی آن قرار گرفته، بازدیدکنندگان میتوانند تصاویری را ببینند که تکنیک مورد استفاده برای حمل و نقل آن را شرح میدهد. این دردسرهای جابهجایی علتی بود که باعث شد ابلیسک دوم در مصر بماند، زیرا که وزن آن از سوزن کلئوپاترا نیز بیشتر بود.
یکی دیگر از مشخصات اصلی میدان کنکورد، دو آبنمای بزرگ آن است که توسط ژاک اینیاس هیتورف (Jacque-Ignace Hittorff) طراحی شدهاند. بررسی دقیقتر این آبنماها طرح دریاییشان را آشکار میکند. فواره جنوبی که به سن نزدیکتر است، به دریاها هدیه شده و پیکرههای آن نمایانگر اطلس و مدیترانه هستند. فواره شمالی نیز وقف رودها شده و پیکرههایش رودهای رون و راین را نشان میدهند. همان طراحی که آبنماها را خلق کرده، پیکرههایی را که در گوشههای هشتضلعی میدان کنکورد قرار دارند را نیز کارکرده است. این مجسمهها در سال ۱۸۳۶ نصب شده و نمادی از شهرهای بوردو، برِست، لیل، لیون، مارسی، نانت، روان و استراسبورگ هستند.
درست در شمال میدان کنکورد، دو ساختمان سنگی شبیه به هم که با خیابان رویال از هم جدا میشوند قرار گرفتهاند. ساختمان شرقی، وزارت نیروی دریایی بوده و ساختمان غربی هتل کلاسیک کریون (Hôtel de Crillon) است. این هتل در گذشته فرماندهان ارتش آلمان اشغالگر را طی جنگ جهانی دوم میزبانی میکرد. در کنار ساختمان هتل متوانید سفارت آمریکا را پیدا کنید.
یکی از معروفترین خیابانها! آیا میتوان از این خیابان چشم پوشید؟ مطمئناً نه! شانزلیزه بسیار بزرگ بوده و نمایی زیبا از طاق نصرت در یک سر و میدان کونکورد در سر دیگرش را به شما هدیه میکند. اینجا در شب با نورهای شهر و چراغ ماشینها بینظیر میشود. برخی از مردم فکر میکنند این منطقه خیلی شیک و لوکس است، اما در واقع تنوع زیاد در فروشگاههای و همچنین جمعیتی که در اینجا قدم میزنند این خیابان را خاص کردهاند. شما میتوانید اندکی از هر چیزی که ممکن است به دنبالش هستید مانند سینما، کافه، رستوران، کتاب، فروشگاههای DVD و CD، فروشگاههای پوشاک و یا سوپرمارکتهای خوب و اسباببازی فروشی را در اینجا پیدا کنید.
این خیابان در منطقه شیک و کلاسیک پاریس (منطقه ۱۶) قرار دارد. این خیابان، یک طرفه، باریک و به اندازه خسته کردن شما در انتهای خرید طولانی است! در اینجا تنوع زیادی از بوتیکها وجود دارد و تقریباً میتوانید هر چیزی را در آن پیدا کنید: کفش، لباس (تعداد زیادی فروشگاه لباس کودک)، اسباببازی، اثاثیه، اقلام دکوری برای خانه، نانوایی، فست فودهای چینی و ... .
خیابان بزرگ و طویلی در منطقه ۶! بین ایستگاههای مون پارناس (Montparnasse) در یک سر و سن ژرمن دپره (Saint-Germain des-Prés) در انتهای دیگر، میتوانید حتی در ایستگاههای سن پلَسید (Saint Placide)، رِن و یا سن سولْپیس نیز پیاده شوید! این خیابان مملو از لباس، کفش و لوازم تزئینی است. اگر از پیادهروی بین بوتیکها خسته شدهاید، اطلاع داشته باشید که فاصله چندانی تا باغ لوگزامبورگ ندارید!
این بخش از بلوار، قرار گرفته بین ایستگاههای شوسه دانتین (Chaussée d'Antin) و آوْر کومارتَن (Havre Caumartin) در منطقه ۹، پشت اپرای پاریس، جایی است که فروشگاههای بزرگ گالری لافایِت (Galeries Lafayettes) و پرَنتام (Printemps) در آن قرار دارند. فروشگاههای لوازم آرایشی، مد، لوازم خانه، هر طبقه موضوع و دستهبندی خاص خود را دارد. اگر هنوز خسته نشدهاید، بسیاری از فروشگاههای دیگر در اطراف مانند C&A، H&M، Zara، Benetton، Uniqlo و بسیاری دیگر منتظر خوشآمد گویی به شما هستند.
این خیابان در منطقه ۸ بین رون پوان شانزلیزه و میدان آلما در نزدیک سِن قرار گرفته است. در اینجا میتوانید فروشگاه طراحان مشهور مانند ایو سن لوران و گوچی را پیدا کنید. فراموش نکنید که هیچ چیز در این خیابان ارزان نیست!
شما میتوانید در این خیابان بزرگ که در منطقهی شلوغ و سر زنده 17 قرار گرفته است لذت ببرید. این خیابان تنها بین گردشگران مشهور نیست و نامهای مشهور و بزرگی مانند دارتی (لوازم خانه)، Fnac (کتاب، فیلم، موسیقی، عکسی، رزرو بلیط برای نمایشها) به چشم میخورند؛ همچنین فروشگاههای پوشاک، کفش، نانوایی، سوپرمارکت (مونوپری) و ساندویچ فروشیهایی را برای استراحتهای کوتاه میتوانید پیدا کنید. شما در این خیابان فاصله زیادی از شانزلیزه ندارید.
این خیابان در منطقه ۱ پاریس که منطقهای شیک و گران برای خرید است قرار گرفته. در اینجا خیاطان گرانقیمت و بوتیکهای طراحان متوسطتری را میتوانید پیدا کنید. اگر مسیرتان را به سمت منطقه ۸ ادامه دهید، بهجایی میرسید که نام خیابان به فوبور سن اونوره (Faubourg Saint Honoré) تغییر مییابد. این خیابان بلند اما جذاب که با منطقه ۸ تقاطع دارد جایی است که کاخ الیزه در آن قرار دارد. میتوانید در این مسیرها آنقدر خرید کنید تا از پا بیفتید!
این خیابان یکی از بلندترینها در پاریس است که از حوالی ایستگاه متروی سن پل در منطقه ۴ شروع شده، از کل منطقه ۱ عبور کرده و از کنار لوور و بسیاری مکانهای معروف دیگر نیز رد میشود. اولین بخش آن به لطف مغازههای بسیاری که در آن وجود دارد از همه جذابتر است. در قسمت ماره یکی از قدیمیترین مناطق پایتخت، تعدادی از خانهها متعلق به قرونوسطی هستند. تلاش کنید حتماً از خیابانهای فرانک بورژوا، تورِن و سن پل هم دیدن کنید. بخش نزدیک به لوور خیابان ریوولی پر از فروشگاههای سوغاتی برای گردشگران است.
این بلوارها به صورت عمود بر هم هستند و در نهایت در منطقههای ۵ و ۶ از هم عبور میکنند. فروشگاههای بسیار زیاد و جذابی در اینجا وجود دارند و فضای جوانی بر آن حاکم است. دانشگاه سوربن یکی از دیدنیهایی است که در این قسمت نظارهگر شماست. با توجه به این مقوله تعداد زیاد بارها، کافهها و کتابفروشیها در اینجا قابل درک خواهد بود.
این نام یک خیابان نیست بلکه تعدادی خیابان در اطراف مرکز پومپیدو هستند که بُبور هم نامیده میشوند. این محله توجه شما را به خود جلب خواهد کرد. در اینجا مغازههای بزرگی که کارت پستال و پوسترهای متنوع میفروشند و یا بوتیکهایی با لباسهای جالب و بامزه را پیدا میکنید. شما در منطقه ۴ پاریس هستید اما به مسیرتان به سمت بلوار سِباستوپل (Sébastopol) ادامه داده آن را رد کنید و به منطقه ۱ برسید. در اینجا بازار های اَل (تأسیس شده در دهه ۷۰)، یک مرکز خرید زیر زمینی ساخته شده در سطوح مختلف با تمام فروشگاههای زنجیرهای که میتوانید تصورشان را بکنید قرار دارند.
مونیخ توسط گروهی از راهبان ساکن نواحی حاصلخیز پایهگذاری شد و در سال ۱۱۷۵ به طور رسمی تبدیل به شهر شد. در جنگ جهانی دوم در اثر بمباران متفقین به تدریج نابود شد، اما پس از جنگ دوباره در حد مطلوبی بازسازی شد. در این شهر هرساله جشن بزرگی موسوم به جشن اکتبر برگزار میشود که بسیار باشکوه است. در نزدیکی مونیخ مکانهای دیدنی بسیاری وجود دارد که سفری یک روزه را میطلبند. در این مقاله قصد داریم شما را با این مکانها آشنا کنیم.
اولین مکانی که مناسب سفری یک روزه است شهر قدیمی رجنزبرگ (Regensburg) در رودخانه دانوب است. شهرت این شهر به خاطر بافت قرون وسطایی آن است که در گذر قرنها به خوبی حفظ شده است.
گردشگران میتوانند در میان این شهر قدم بزنند و به تاریخچه هنری و معماری غنی آن بیندیشند. رجنزبرگ در پایان جنگ جهانی دوم دچار اندکی ویرانی در اثر انفجار بمب شد که بقایای آن هم باقی است و به گردشگران این فرصت را میدهد که شواهد گذشته پر تلاطمش را از نزدیک ببینند.
در انتهای شمالی رود دانوب بنایی مستحکم برای مارکوس ارلیاس (Marcus Aurelias)، امپراطور رم، در سال ۱۷۹ ساخته شده است. این بنا که به کاسترا رجینا (Castra Regina) معروف است امروزه تبدیل به هستهی گردشگری رجنزبرگ شده است.
دومین مکانی که واقعا ارزش یک روز وقت گذاشتن را دارد، مجموعهی ساختمانهای سلطنتی به نام هرنچیمسی (Herrenchiemsee) در هرنینسل (Herreninsel) است. هرنینسل جزیرهای در بزرگترین دریاچه بایرن است که در ۶۰ کیلومتری جنوب شرق مونیخ واقع شده است.
شاه لودوینگ دوم (Ludwig) به ۳ چیز علاقه بسیار داشت: تنهایی، کاخ ورسای در فرانسه و آهنگساز مشهور، واگنر (Wagner). او کاخ هرنچیمسی را برای انعکاس شکوه و جلال لویی چهاردهم (Louiss)، پادشاه محبوب فرانسه، بنا ساخت.
او در تکرار کاخ باشکوه ورسای بسیار موفق بود و توانست نسخهای دومی از این کاخ را به نام خود ثبت کند. اما عجل به او مهلت نداد تا اتمام این بنا را ببیند و هنگامیکه یک سوم آن ساخته شده بود، دار فانی را وداع گفت. امروزه این مکان با داشتن محوطهی فوقالعاده و باغهای مجلل تبدیل به مکانی با ارزش برای بازدید شده است.
مکان بعدی که حتما باید به آن سر زد، مکانی است که به گوشهی عزلت هیتلر (Hitler) یا آشیانه عقاب موسوم است. آشیانه عقاب در نزدیکی برچتسگادن (Berchtesgaden) واقع شده است.
مارتین بورمان (Martin Bormann) این مکان را ساخت و به عنوان کادوی ۵۰سالگی هیتلر به او هدیه داد. هیتلر زمان زیادی را در این آلونک سپری نکرد اما توانست در پایان جنگ جهانی دوم از بمباران متفقین در امان باشد. امروزه این آلونک تبدیل به یک رستوران شده است و مکان گردشگری محبوبی در مونیخ به شمار میآید.
روتنبرگ (Rothenburg) شهر قرون وسطایی کوچکی است که تعداد زیادی ساختمان جالب و رمانتیک برای بازید دارد. این شهر تقریبا در وسط فرانکفورت (Frankfurtt) و مونیخ واقع شده است.
روتنبرگ آلمانیترین شهر در کشور آلمان است که در طول سالهای متمادی دستنخورده باقی مانده است. در جنگ جهانی دوم رهبران نازی مدام مردم را به دیدن این روستای نمونه میبردند. شهرت دیگر این شهر به خاطر مغازههای آن است که در تمام طول سال لوازم مربوط به کریسمس را میفروشند. در ماه دسامبر هم بهترین مغازههای خرید لوازم کریسمس در این شهر پیدا میشوند.
جاذبهی گردشگری دیگری که حتما باید یک روز را به آن اختصاص داد قلعه هوهنشوانگ (Hohenschwangau) است. این قلعه در روستای هوهنشوانگ در نزدیکی شهر فوسن (Füssen) واقع شده است و تنها ۲ ساعت با مونیخ فاصله دارد.
شاه ماکسیمیلیان (Maximillian) دوم، پدر لودویگ (Ludwig) دوم، زمانیکه هنوز ولیعهد آلمان بود، این قلعه را یافت. محیط اطراف آن ولیعهد را شیفتهی خود کرد تا جاییکه تصمیم گرفت آن را خریداری و بازسازی کند. پس از اتمام کار بازسازی، ماکسیمیلیان آن را کاخ تابستانی و اوقات شکار خود کرد.
در سال ۱۸۶۴ که شاه ماکسیمیلیان دار فانی را وداع گفت، لودویگ دوم به سلطنت رسید. او هرگز ازدواج نکرد؛ بنابراین مادرش تا پایان عمر در این کاخ زندگی کرد. این مکان در هر دو جنگ جهانی از هر گونه آسیبی در امان ماند.
کاخ لیندرهوف (Linderhof) تنها کاخی است که شاه لودویگ ساخت آن را در طول عمرش به اتمام رسانید. این کاخ هم نسخهی کوچکی از کاخ باشکوه ورسای است. خاصترین بخشهای آن، تالار آینه و اتاق خواب طاووس است. لودویگ بخش زیادی از زندگی خود را در این کاخ به تنهایی گذراند.
او، به افتخار واگنر، بر اساس اپرای او به نام تانهاسر (Tannhäuser) غاری فانتزی ساخته است که از کوه شروع شده و تا پشت کاخ ادامه مییابد.
اگرچه سالزبرگ (Salzburg) در کشور اتریش واقع شده است، اما با قطار کمتر از ۲ ساعت با مونیخ فاصله دارد. سالزبرگ شهری قدیمی و کوچک است که در دنیا به خاطر معماری سبک باروک خود مشهور شده است. این شهر یکی از مراکز شهری اتریش است که به خوبی حفظ شده است.
قلعه هوهنسالزبرگ (Hohensalzburg) یکی از جاذبههای اصلی آن است که در بالای کوه فستونگسبرگ (Festungsberg) واقع شده است. این قلعهی دیدنی یکی از بزرگترین قلعههای قرون وسطایی در اروپا است که بیشتر آن به خوبی حفظ شده است.
نئوشوانشتاین (Neuschwanstein)، قلعهی افسانهای لودویگ، روی تپهای بالای روستای هوهنشوانگ (Hohenschwangau) قرار گرفته است. این قلعه هم مثل قلعه هوهنشوانگ در نزدیکی شهر فوسن واقع شده است. بنابراین سفری یک روزه از مونیخ به سمت فوسن لازم است.
نئوشوانشتاین یکی از پربازدیدترین قلعههای اروپا محسوب میشود. والت دیزنی (Walt Disney) از این قلعه به عنوان مدلی برای قلعه زیبای خفته استفاده کرده است. لودوینگ در این قلعه هم به واگنر محبوبش ادای احترام کرده است و در وسایل و همچنین نام این قلعه از کارهای او الهام گرفته است. دیوارهای طبقه چهارم قلعه پوشیده از عکسهایی است که به کارهای واگنر اشاره دارند.
یکی از زیباترین آثار معماری موجود در شهر مونیخ، کلیسای فرائونکیرشه است که دارای تاریخی بالغبر 5 سده بوده و افسانهها و روایات متعددی درباره آن وجود دارد. این کلیسا دارای چند برج مرتفع است که از فراز آن میتوان نمای شهر را تماشا کرد.
کلیسای «فرائونکیرشه» (Frauenkirche) بهطور رسمی با عنوان «دامکیرچی زو اونزر لیبن فغو» (Domkirche zu Unserer Lieben Frau) به معنی کلیسای جامع بانوی ما شناختهشده و مهمترین کلیسای موجود شهر مونیخ محسوب میشود.
در حدود سال 1271 میلادی و تقریباً 200 سال پیش از شروع سبک گوتیک متأخر و استفاده از آجر در سازههای معماری، این کلیسای زیبا که امروزه موردتوجه و تحسین همگان است، بخشی از کلیسای مربوط به قلمرو اسقفنشین «مارینکیرشه» (Marienkirche) به حساب میآمد. نمای کلیسا تا سال 1468 میلادی به شکل امروزی نبود و در این سال «یورگ فن هالسباخ» (Jörg von Halsbach)، مأمور عالیرتبه دوک «زیگزیموند» (Sigismund) پیسنگی یک کلیسای جدید را بناکرده و در سال 1488 میلادی برجهای بلند این کلیسا که امروزه بخشی از هویت چشمانداز شهر مونیخ محسوب میشود، ساخته شده است. البته در این زمان هنوز گنبد پیازی شکل مجموعه ساخته نشده بود و این گنبد در سال 1525 به کلیسای فرائونکیرشه افزوده شد. البته این عملیات ساخت و ساز با تراژدی همراه بوده و معمار سازنده این بنا با اتمام آن، از دنیا رفت.
این کلیسا علاوه بر دارا بودن بزرگترین تالار کلیسا در جنوب آلمان، دارای وسعت و مساحت زیادی است. بخش داخلی آن بهگونهای طراحیشده است که بیش از 20 هزار نفر میتوانند بهصورت همزمان در آن حاضر شوند، هر چند که در زمان ساخت این کلیسا، جمعیت ساکن در شهر مونیخ تنها 13 هزار نفر بود. تا پیش از سال 1690 که «تئاتینرکیرشه» (Theatinerkirche) یا «اودئونزپلاتز» (Odeonsplatz) ساخته شد، کلیسای فرائونکیرشه آرامگاه نهائی خاندان سلطنتی «ویتلزباخ» محسوب شده و مقابر سلطنتی افراد این خاندان در زیر بخش محراب کلیسا واقعشده است که میتوان آن را قدیمیترین آرامگاه سلطنتی در شهر مونیخ محسوب کرد. به گفته مادر «شاه لودویگ دوم» (Ludwig II)، وی در جوانی و کودکی شیفته این کلیسا و معماری آن بوده و باعلاقه زیادی در هنگام حضور در این محل، لباس راهبان آن را بر تن میکرد.
خوشبختانه برج این کلیسا در طول جنگ جهانی دوم و در سال 1944 میلادی از تخریب کامل نجات پیداکرده و امروزه ارتفاع آن کمتر از 100 متر است. در حقیقت ارتفاع این برجها 98 و نیم متر بوده و یک اختلاف محاسباتی در ساخت برجهای این کلیسا وجود دارد زیرا برج شمالی در حدود 12 سانتیمتر بلندتر است. برخی از پژوهشگران اعتقاددارند این موضوع به دلیل تقلب سازنده برج شمالی جهت استفاده شخصی و سود بیشتر از بودجه تعیین شده برای ساخت برج، رخ داده است. درهرصورت دلیل این موضوع هر چه که باشد، برج شمال در شهر مونیخ بهعنوان یک مرجع محاسبه مسافت استفاده شده و بسیاری از مناطق شهر بر اساس محاسبه فاصله با این برج معرفی شدهاند؛ برای مثال اگر شما در اتوبانی به سمت شهر مونیخ در حال رانندگی هستید و روی تابلوی راهنمای جاده عبارت 12 کیلومتر تا شهر مونیخ درج شده باشد، این مسافت، فاصله بین شما و برج شمالی کلیسای فرائونکیرشه است. در حقیقت این مرجعیت به دلیل شرایط جغرافیائی شهر مونیخ اعمال شده و برج شمالی کلیسا، دقیقاً 517 متر و 25 سانتیمتر از سطح دریا ارتفاع دارد.
بسیاری از مردم شهر مونیخ، حتی کسانی که برای مدتی طولانی و نسل اندر نسل در این شهر زندگی کردهاند، از این موضوع خبر ندارند که امکان صعود و بالا رفتن از برج جنوبی این کلیسا وجود دارد. چشمانداز بالای این برج بسیار زیبا و استثنائی بوده و از فراز آن نمای «سنت پیتر» و «مارین پلاتز» شبیه به سرزمین لگو یا همان سازههای ساختهشده با بلوکهای اسباببازی کودکان به نظر میرسد.
بالا رفتن از این برج 92 متری بدون آسانسور چندان ساده نیست اما این چالش برای «آنتون آندر» (Anton Adner) در سال 1819 میلادی، مانعی بزرگ محسوب نمیشد. بر اساس افسانههای مرتبط با این برج، وی که از اهالی شهر «برجست گادن» محسوب میشد، در سن 110 سالگی و با اتکا به روح بانشاط و سرزنده خود، از این برج بالا رفت. در مورد اینکه وی این عمل را انجام داده است، تردیدی وجود ندارد اما پژوهشگران مطمئن نیستند وی واقعاً تا این حد کهنسال بوده و سن ذکرشده برای وی درست است یا نه؟ البته پس از مرگ، وی بهپاس تلاشهای خود یک سنگ قبر ویژه از سوی پادشاه وقت یعنی «ماکسیمیلین جوزف اول» (Maximilian Josef I) دریافت کرد که بر اساس آن، وی در سن 117 سالگی از دنیا رفته است.
گفتنی است امروزه با پرداخت ورودیه، بازدیدکنندگان قادر به صعود از این برج و تماشای چشمانداز زیبای شهر از فراز آن خواهند بود. در برج شمالی آسانسور وجود نداشته و متأسفانه امکان بازدید عموم مردم از این محل وجود ندارد، اما در این محل میتوانید یک سیستم ویژه، بزرگ و قدیمی با عمر 500 ساله و عرض 4 متری مشاهده کنید که از آن برای انتقال مصالح ساختمانی در حین ساختن این بنا و رساندن آن به سقف، استفاده میشد. این سیستم هوشمندانه هنوز هم قابل استفاده بوده و در آن یک چرخ مدور و بسیار بزرگ طراحیشده که بین 15 تا 20 نفر داخل آن قرارگرفته و با راه رفتن در آن، چرخ را به حرکت در میآوردند. این سیستم دقیقاً مشابه اسباببازیهایی است که امروزه در قفس همسترها قرار میدهند تا این جانور در داخل آن دویده و چرخ را به گردش درآورد. در این کلیسای تاریخی اما، افراد داخل چرخ با حرکت خود و استفاده از طناب و قرقرهها ویژه، میتوانستند مصالح مورد نیاز در ساختمانسازی را تا ارتفاع 50 متری به بالا بفرستند. این فناوری به سازندان مجموعه اجازه میداد تا حجم وسیعی از مصالح را به سهولت جابهجا کرده و به بالای برج بفرستند.
به پاسداشت زحمات این کارگران در ساخت برج و ساختمان کلیسا، یک بخش از تزئینات به آنها اختصاص یافته و اگر شما به بخش فوقانی ستونهای داخل کلیسا با دقت نگاه کنید، با تصویر کوچک و رنگی نقش بسته روی سنگ روبهرو میشوید که نقش کارگرانی را نشان میدهد که در ساخت این کلیسا همکاری داشتهاند.
یکی دیگر از افسانههای موجود در رابطه با این کلیسا، وجود ردپای شیطان در آن است. گفته میشود «یورگ فن هالسباخ»، معمار سازنده این کلیسا برای تأمین مصالح و هزینهی این مجموعه، با شیطان قرارداد بسته بود و بر اساس این قرارداد، وی اجازه استفاده از پنجره را در ساخت بنا نداشت. زمانی که وی پنجرههای موجود در کلیسا و شیشههای رنگی آن را ساخت، روح وی میبایست توسط شیطان تسخیر میشد و شیطان از این موضوع خوشنود بود اما این معمار باهوش شیطان را وارد بخشی از کلیسا کرد که به واسطه ستونها و طراحی بهکار رفته در معماری، پنجرهها قابل مشاهده نبودند. شیطان که از این موضوع بسیار ناراحت و سرخورده شده بود، رد پای خود را به شکل سم چارپایان روی سنگی در کفپوش این کلیسا نقش کرد.
افسانهی دیگری که درباره این کلیسا را گوته نقل میکند. «یوهان ولفگانگ فن گوته» در سال 1786 میلادی دربارهی این کلیسای فرائونکیرشه، اتفاق عجیب دیگری را مینویسد. بر اساس این داستان، «بارونس فرانزیسکا فن ایکشتات» که تنها 17 سال سن داشت به دلیل شکست عشقی و ناامیدی ناشی از آن که در پی رد شدن درخواست خواستگاری یک افسر از وی توسط مادرش رخ داده بود، خود را از بالای برج شمالی به پائین انداخته و کشته میشود.
کلیسای فرائونکیرشه با داشتن این تاریخ سرشار از تراژدی و افتخار، یک محل دیدنی و بسیار زیبا محسوب میشود. تزئینات و وسایل بسیار زیبای بهکار رفته در بخشهای داخلی این مجموعه، وجود تعداد زیادی مجسمه و نقاشی در داخل این مجموعه سبب میشود تا توصیه کنیم نگاهی دقیقتر و موشکافانهتر به آن داشته و زمان بیشتری را برای بازدید از این کلیسا در سفر به مونیخ اختصاص دهید.
در هنگام مراجعه به کلیسا حتماً از پنجرههای زیبای واقعشده در پشت محراب که از آثار قرن 15 میلادی هستند، بازدید کرده و از مجسمههای برنزی متعلق به پاپ، مادر ترزا و «روپرت مایر» (Rupert Mayer) دیدن کنید. روپرت مایر یک کشیش آلمانی بود که در برابر نازیها ایستاد و به زندان افتاد. در سال 1987 میلادی و 42 سال پس از مرگ وی، پاپ در حضور 80 هزار تماشاچی حاضر در استادیوم المپیک، وی را قدیس اعلام کرد. در این محل همچنین مجسمه «کاسپر استانگازینگر» (Stanggassinger) یکی دیگر از کشیشهای مشهور آلمانی قرار دارد.
به خاطر داشته باشید تنها در بازه زمانی بین اول آوریل تا 31 اکتبر امکان بالا رفتن از برج جنوبی وجود داشته و ساعت بازدید از این محل نیز بین روزهای دوشنبه تا شنبه و از ساعت 10 صبح تا 5 بعدازظهر است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کلیسا، میتوانید به وبسایت آن به آدرس www.muenchner-dom.de مراجعه کنید.
خلیج مارینا در سنگاپور دستخوش تغییرات اساسی و زیادی شده است. زمانی این خلیج فقط مکانی آرام در ورودی رودخانهی سنگاپور بود اما در حال حاضر به جایی دیدنی تبدیل شده است و نشان از جذابیتهای یکی از لوکسترین مقاصد گردشگری جهان دارد. منطقهی مالی، اسکلهی کلارک و منطقهی شهری به سمت شمال، همگی در خلیج مارینا یک نقطهی تلاقی دارند؛ در این منطقه بهترین و مشهورترین هتلها، آسمانخراشها و جاذبههای سنگاپور قرار دارد. تفرجگاه ساحلی خلیج مارینا نیز جزو آن دسته مکانهایی است که نباید از دست داد، چون در آنجا تفریحات زیادی وجود دارد که میتوان شما را سرگرم کند.
زندگی و تفریحات شبانه در اسکلهی کلارک باعث شهرت آن شده است. چراغهای خیرهکننده و مردمان خوشبرخورد اولین چیزهایی است که در بازدید از این منطقه شما را به خود جذب میکند. مرکز تجارت سنگاپور در اسکلهی کلارک واقع شده و امروز به مکانی پر از رستورانها، کافهها و مراکز خرید و تفرجگاههای مختلف تبدیل شده است.
استودیو یونیورسال سنگاپور در سال ۲۰۱۰ افتتاح شده است که در آن ۷ بخش وجود دارد و هر کدام حالوهوای یک فیلم مطرح را به وجود آورده است. این پارک بخشی از توسعهی اقامتگاههای تفریحی جهان با هزینهی ۴/۵ میلیارد دلاری است. از هالیوود شروع کنید؛ با قدم زدن در بلوار هالیوود گویی در آمریکا قدم برمیدارید نه در یک کشور آسیایی. اینجا بخش اصلی مرکز خرید این پارک است. نیویورک هم بر اساس شهر نیویورک ساخته شده است و میتوانید با ستارههای سینما مانند چارلی چاپلین و مرلین مونرو عکس داشته باشید.
در ادامه به شهر علمی-تخیلی بروید که آنجا هم میتوانید بلندترین سرسرههای پیچ در پیچ جهان را ببینید. پس از آن به مصر باستان بروید که آنجا با دو مجسمهی نگهبان عظیمالجثه مواجه میشوید. جو این مکان واقعا شبیه مصر باستان است و میتوانید تجربهی بودن در «انتقام مومیایی» را به دست آورید. این مکان برای بزرگسالان بسیار مناسب است اما شاید جای خوبی برای کودکان شما نباشد.
باغهای خلیج پارک بزرگ، رنگارنگ و فانتزی در منطقهی خلیج سنگاپور است. ساختار این درختان بسیار بزرگ و مشهور راهروهای هوایی دارد که امکان قدم زدن روی این باغها و گلخانههای صدفی شکل بزرگ را فراهم کرده و آبوهوای آن خنک است و صدها درخت و گیاه برای کشف کردن دارد؛ تمامی این عوامل دست در دست هم دادهاند تا این مکان به مقصدی سرگرمکننده برای کودکان و بزرگسالان تبدیل کنند.
بالاترین قسمت تفرجگاه ساحلی خلیج مارینا بهترین مکان برای دیدن بزرگی و عظمت باغهای خلیج است که دقیقا روبهروی پارک قرار دارد. برای رسیدن به اینجا میتوانید هم از راهروهای سرپوشیده از هتل عبور کنید که چشماندازی مرتفع از باغها را به شما میدهد یا میتوانید از تفرجگاه کنار رودخانه به داخل پارک بیایید. گشت زدن کنار پارک هزینهای برای شما نخواهد داشت اما اگر بخواهید داخل شوید یا در میان درختان عظیمالجثه قدم بزنید، باید هزینهای را پرداخت کنید. منطقهی اصلی پارک از ساعت ۹ صبح تا ۹ شب باز است.
این هتل مجلل که به سبک دوران مستعمراتی آمریکا ساخته شده است، قدمتی طولانی به سال ۱۸۸۷ میلادی دارد و به یکی از مهمترین دیدنیهای سنگاپور تبدیل شده است. از میهمانان مشهور این هتل میتوان به الیزابت تیلور، ملکه الیزابت دوم و مایکل جکسون اشاره کرد. هتل رافلز ۱۰۳ سوئیت، ۱۸ رستوران برجسته و ۴۰ بوتیک و مغازه دارد. این هتل و رستورانهایش بیش از ۱۰۰ سال سابقه دارند و برای گذراندن اوقاتی خوش، میتوانید سری به آن بزنید.
محلهی چینیها با خانههای رنگارنگی که مغازه هم هستند و جاذبههای تاریخی انگشتشماری که دارد، به مکانی لذتبخش برای قدم زدن و گشتوگذار تبدیل شده است. این محله به ۴ بخش اصلی تقسیم میشود اما مرکز فعالیتها در خیابان اسمیت و پاگار متمرکز است. مغازههای قدیمی و مکانهایی برای عبادت این قوم از عوامل جذب گردشگر به این محلهی زیبا است. از معابد محلهی چینیها میتوان به هویکن قدیمی و هوک کنگ اشاره کرد. در اینجا میتوانید ترکیبی از هر نوع هتل را هم بیابید، از مسافرخانه گرفته تا هتل پنج ستارهی لوکس.
هند کوچک مرکز زندگی جامعهی هندیها در سنگاپور است و بازدید از این محلهی پرجنبوجوش میتواند برای شما خاطرهی خوبی به جا بگذارد. در عبور از این محله خانهها و مغازههای رنگارنگی را میبینید که در دو طرف خیابان کشیده شدهاند، زمزمههای عبادتکنندگان را از معابد و مساجد میشنوید و رایحهی خوش غذاهای تند هندی به مشامتان می رسد. رنگ، لبخند و عطر خوش که در سراسر این محله لحظه به لحظه جریان دارد، اینجا را به یکی از پربازدیدترین مکانهای سنگاپور تبدیل کرده است.
اگر دوست دارید خودتان به هند کوچک بروید، مستقیم به خیابان سرانگون (Serangoon) بروید که در شمال شرقی منطقهی مالی و تجارت سنگاپور قرار دارد و از ایستگاههای Farrar Park و هند کوچک میتوانید به راحتی به این محله بیایید. همچنین در هند کوچک میتوانید هتلهای خوب با قیمتهای بسیار مناسب پیدا کنید.