قیمت تور ارزان ارمنستان | لحظه آخری

قیمت هتل و تور ارزان و لحظه آخری و فوری ارمنستان 96 - از زمستان، بهار، پاییز، تابستان

قیمت تور ارزان ارمنستان | لحظه آخری

قیمت هتل و تور ارزان و لحظه آخری و فوری ارمنستان 96 - از زمستان، بهار، پاییز، تابستان

سفرهای یک روزه از مونیخ

مونیخ توسط گروهی از راهبان ساکن نواحی حاصلخیز پایه‌گذاری شد و در سال ۱۱۷۵ به طور رسمی تبدیل به شهر شد. در جنگ جهانی دوم در اثر بمباران متفقین به تدریج نابود شد، اما پس از جنگ دوباره در حد مطلوبی بازسازی شد. در این شهر هرساله جشن بزرگی موسوم به جشن اکتبر برگزار می‌شود که بسیار باشکوه است. در نزدیکی مونیخ مکان‌های دیدنی بسیاری وجود دارد که سفری یک روزه را می‌طلبند. در این مقاله قصد داریم شما را با این مکان‌ها آشنا کنیم.

رجنزبرگ

مونیخ

اولین مکانی که مناسب سفری یک روزه است شهر قدیمی رجنزبرگ (Regensburg) در رودخانه دانوب است. شهرت این شهر به خاطر بافت قرون وسطایی آن است که در گذر قرن‌ها به خوبی حفظ شده است.

گردشگران می‌توانند در میان این شهر قدم بزنند و به تاریخچه هنری و معماری غنی آن بیندیشند. رجنزبرگ در پایان جنگ جهانی دوم دچار اندکی ویرانی در اثر انفجار بمب شد که بقایای آن هم باقی است و به گردشگران این فرصت را می‌دهد که شواهد گذشته پر تلاطمش را از نزدیک ببینند.

در انتهای شمالی رود دانوب بنایی مستحکم برای مارکوس ارلیاس (Marcus Aurelias)، امپراطور رم، در سال ۱۷۹ ساخته شده است. این بنا که به کاسترا رجینا (Castra Regina) معروف است امروزه تبدیل به هسته‌ی گردشگری رجنزبرگ شده است.

هرنچیمسی

مونیخ

دومین مکانی که واقعا ارزش یک روز وقت گذاشتن را دارد، مجموعه‌ی ساختمان‌های سلطنتی به نام هرنچیمسی (Herrenchiemsee) در هرنینسل (Herreninsel) است. هرنینسل جزیره‌ای در بزرگ‌ترین دریاچه بایرن است که در ۶۰ کیلومتری جنوب شرق مونیخ واقع شده است.

شاه لودوینگ دوم (Ludwig) به ۳ چیز علاقه بسیار داشت: تنهایی، کاخ ورسای در فرانسه و آهنگساز مشهور، واگنر (Wagner). او کاخ هرنچیمسی را برای انعکاس شکوه و جلال لویی چهاردهم (Louiss)، پادشاه محبوب فرانسه، بنا ساخت.

او در تکرار کاخ باشکوه ورسای بسیار موفق بود و توانست نسخه‌ای دومی از این کاخ را به نام خود ثبت کند. اما عجل به او مهلت نداد تا اتمام این بنا را ببیند و هنگامیکه یک سوم آن ساخته شده بود، دار فانی را وداع گفت. امروزه این مکان با داشتن محوطه‌ی فوق‌العاده و باغ‌های مجلل تبدیل به مکانی با ارزش برای بازدید شده است.

آشیانه عقاب

مونیخ

مکان بعدی که حتما باید به آن سر زد، مکانی است که به گوشه‌ی عزلت هیتلر (Hitler) یا آشیانه عقاب موسوم است. آشیانه عقاب در نزدیکی برچتسگادن (Berchtesgaden) واقع شده است.

مارتین بورمان (Martin Bormann) این مکان را ساخت و به عنوان کادوی ۵۰سالگی هیتلر به او هدیه داد. هیتلر زمان زیادی را در این آلونک سپری نکرد اما توانست در پایان جنگ جهانی دوم از بمباران متفقین در امان باشد. امروزه این آلونک تبدیل به یک رستوران شده است و مکان گردشگری محبوبی در مونیخ به شمار می‌آید.

روتنبرگ

مونیخ

روتنبرگ (Rothenburg) شهر قرون وسطایی کوچکی است که تعداد زیادی ساختمان جالب و رمانتیک برای بازید دارد. این شهر تقریبا در وسط فرانکفورت (Frankfurtt) و مونیخ واقع شده است.

روتنبرگ آلمانی‌ترین شهر در کشور آلمان است که در طول سال‌های متمادی دست‌نخورده باقی مانده است. در جنگ جهانی دوم رهبران نازی مدام مردم را به دیدن این روستای نمونه می‌بردند. شهرت دیگر این شهر به خاطر مغازه‌های آن است که در تمام طول سال لوازم مربوط به کریسمس را می‌فروشند. در ماه دسامبر هم بهترین مغازه‌های خرید لوازم کریسمس در این شهر پیدا می‌شوند.

قلعه هوهنشوانگ

مونیخ

جاذبه‌ی گردشگری دیگری که حتما باید یک روز را به آن اختصاص داد قلعه هوهنشوانگ (Hohenschwangau) است. این قلعه در روستای هوهنشوانگ در نزدیکی شهر فوسن (Füssen) واقع شده است و تنها ۲ ساعت با مونیخ فاصله دارد.

شاه ماکسیمیلیان (Maximillian) دوم، پدر لودویگ (Ludwig) دوم، زمانیکه هنوز ولیعهد آلمان بود، این قلعه را یافت. محیط اطراف آن ولیعهد را شیفته‌ی خود کرد تا جاییکه تصمیم گرفت آن را خریداری و بازسازی کند. پس از اتمام کار بازسازی، ماکسیمیلیان آن را کاخ تابستانی و اوقات شکار خود کرد.

در سال ۱۸۶۴ که شاه ماکسیمیلیان دار فانی را وداع گفت، لودویگ دوم به سلطنت رسید. او هرگز ازدواج نکرد؛ بنابراین مادرش تا پایان عمر در این کاخ زندگی کرد. این مکان در هر دو جنگ جهانی از هر گونه آسیبی در امان ماند.

کاخ لیندرهوف

مونیخ

کاخ لیندرهوف (Linderhof) تنها کاخی است که شاه لودویگ ساخت آن را در طول عمرش به اتمام رسانید. این کاخ هم نسخه‌ی کوچکی از کاخ باشکوه ورسای است. خاص‌ترین بخش‌های آن، تالار آینه و اتاق خواب طاووس است. لودویگ بخش زیادی از زندگی خود را در این کاخ به تنهایی گذراند.

او، به افتخار واگنر، بر اساس اپرای او به نام تانهاسر (Tannhäuser) غاری فانتزی ساخته است که از کوه شروع شده و تا پشت کاخ ادامه می‌یابد.

قلعه هوهنسالزبرگ

مونیخ

اگرچه سالزبرگ (Salzburg) در کشور اتریش واقع شده است، اما با قطار کمتر از ۲ ساعت با مونیخ فاصله دارد. سالزبرگ  شهری قدیمی و کوچک است که در دنیا به خاطر معماری سبک باروک خود مشهور شده است. این شهر یکی از مراکز شهری اتریش است که به خوبی حفظ شده است.

قلعه هوهنسالزبرگ (Hohensalzburg) یکی از جاذبه‌های اصلی آن است که در بالای کوه فستونگسبرگ (Festungsberg) واقع شده است. این قلعه‌ی دیدنی یکی از بزرگ‌ترین قلعه‌های قرون وسطایی در اروپا است که بیش‌تر  آن به خوبی حفظ شده است.

نئوشوانشتاین

مونیخ

نئوشوانشتاین (Neuschwanstein)، قلعه‌ی افسانه‌ای لودویگ، روی تپه‌ای بالای روستای هوهنشوانگ (Hohenschwangau) قرار گرفته است. این قلعه هم مثل قلعه هوهنشوانگ در نزدیکی شهر فوسن واقع شده است. بنابراین سفری یک روزه از مونیخ به سمت فوسن لازم است.

نئوشوانشتاین یکی از پربازدیدترین قلعه‌های اروپا محسوب می‌شود. والت دیزنی (Walt Disney) از این قلعه به عنوان مدلی برای قلعه زیبای خفته استفاده کرده است. لودوینگ در این قلعه هم به واگنر محبوبش ادای احترام کرده است و در وسایل و همچنین نام این قلعه از کارهای او الهام گرفته است. دیوارهای طبقه چهارم قلعه پوشیده از عکس‌هایی است که به کارهای واگنر اشاره دارند.

 

 
 

رد پای شیطان در کلیسای فرائون‌کیرشه

یکی از زیباترین آثار معماری موجود در شهر مونیخ، کلیسای فرائون‌کیرشه است که دارای تاریخی بالغ‌بر 5 سده بوده و افسانه‌ها و روایات متعددی درباره آن وجود دارد. این کلیسا دارای چند برج مرتفع است که از فراز آن می‌توان نمای شهر را تماشا کرد.

 

کلیسای «فرائون‌کیرشه» (Frauenkirche) به‌طور رسمی با عنوان «دامکیرچی زو اونزر لیبن فغو» (Domkirche zu Unserer Lieben Frau) به معنی کلیسای جامع بانوی ما شناخته‌شده و مهم‌ترین کلیسای موجود شهر مونیخ محسوب می‌شود.

در حدود سال 1271 میلادی و تقریباً 200 سال پیش از شروع سبک گوتیک متأخر و استفاده از آجر در سازه‌های معماری، این کلیسای زیبا که امروزه موردتوجه و تحسین همگان است، بخشی از کلیسای مربوط به قلمرو اسقف‌نشین «مارین‌کیرشه» (Marienkirche) به حساب می‌آمد. نمای کلیسا تا سال 1468 میلادی به شکل امروزی نبود و در این سال «یورگ فن هالسباخ» (Jörg von Halsbach)، مأمور عالی‌رتبه دوک «زیگزیموند» (Sigismund) پی‌سنگی یک کلیسای جدید را بناکرده و در سال 1488 میلادی برج‌های بلند این کلیسا که امروزه بخشی از هویت چشم‌انداز شهر مونیخ محسوب می‌شود، ساخته‌ شده است. البته در این زمان هنوز گنبد پیازی شکل مجموعه ساخته نشده بود و این گنبد در سال 1525 به کلیسای فرائون‌کیرشه افزوده شد. البته این عملیات ساخت‌ و ساز با تراژدی همراه بوده و معمار سازنده این بنا با اتمام آن، از دنیا رفت.

کلیسای فرائون‌کیرشه مونیخ

این کلیسا علاوه بر دارا بودن بزرگ‌ترین تالار کلیسا در جنوب آلمان، دارای وسعت و مساحت زیادی است. بخش داخلی آن به‌گونه‌ای طراحی‌شده است که بیش از 20 هزار نفر می‌توانند به‌صورت هم‌زمان در آن حاضر شوند، هر چند که در زمان ساخت این کلیسا، جمعیت ساکن در شهر مونیخ تنها 13 هزار نفر بود. تا پیش از سال 1690 که «تئاتینرکیرشه» (Theatinerkirche) یا «اودئونزپلاتز» (Odeonsplatz) ساخته شد، کلیسای فرائون‌کیرشه آرامگاه نهائی خاندان سلطنتی «ویتلزباخ» محسوب شده و مقابر سلطنتی افراد این خاندان در زیر بخش محراب کلیسا واقع‌شده است که می‌توان آن را قدیمی‌ترین آرامگاه سلطنتی در شهر مونیخ محسوب کرد. به گفته مادر «شاه لودویگ دوم» (Ludwig II)، وی در جوانی و کودکی شیفته این کلیسا و معماری آن بوده و باعلاقه زیادی در هنگام حضور در این محل، لباس راهبان آن را بر تن می‌کرد.

کلیسای فرائون‌کیرشه مونیخ

خوشبختانه برج این کلیسا در طول جنگ جهانی دوم و در سال 1944 میلادی از تخریب کامل نجات پیداکرده و امروزه ارتفاع آن کمتر از 100 متر است. در حقیقت ارتفاع این برج‌ها 98 و نیم متر بوده و یک اختلاف محاسباتی در ساخت برج‌های این کلیسا وجود دارد زیرا برج شمالی در حدود 12 سانتیمتر بلندتر است. برخی از پژوهشگران اعتقاددارند این موضوع به دلیل تقلب سازنده برج شمالی جهت استفاده شخصی و سود بیشتر از بودجه تعیین‌ شده برای ساخت برج، رخ‌ داده است. درهرصورت دلیل این موضوع هر چه که باشد، برج شمال در شهر مونیخ به‌عنوان یک مرجع محاسبه مسافت استفاده‌ شده و بسیاری از مناطق شهر بر اساس محاسبه فاصله با این برج معرفی‌ شده‌اند؛ برای مثال اگر شما در اتوبانی به سمت شهر مونیخ در حال رانندگی هستید و روی تابلوی راهنمای جاده عبارت 12 کیلومتر تا شهر مونیخ درج‌ شده باشد، این مسافت، فاصله بین شما و برج شمالی کلیسای فرائون‌کیرشه است. در حقیقت این مرجعیت به دلیل شرایط جغرافیائی شهر مونیخ اعمال‌ شده و برج شمالی کلیسا، دقیقاً 517 متر و 25 سانتیمتر از سطح دریا ارتفاع دارد.

کلیسای فرائون‌کیرشه مونیخ

تاریخی آمیخته با افسانه

بسیاری از مردم شهر مونیخ، حتی کسانی که برای مدتی طولانی و نسل‌ اندر نسل در این شهر زندگی کرده‌اند، از این موضوع خبر ندارند که امکان صعود و بالا رفتن از برج جنوبی این کلیسا وجود دارد. چشم‌انداز بالای این برج بسیار زیبا و استثنائی بوده و از فراز آن نمای «سنت پیتر» و «مارین پلاتز» شبیه به سرزمین لگو یا همان سازه‌های ساخته‌شده با بلوک‌های اسباب‌بازی کودکان به نظر می‌رسد.

بالا رفتن از این برج 92 متری بدون آسانسور چندان ساده نیست اما این چالش برای «آنتون آندر» (Anton Adner) در سال 1819 میلادی، مانعی بزرگ محسوب نمی‌شد. بر اساس افسانه‌های مرتبط با این برج، وی که از اهالی شهر «برجست گادن» محسوب می‌شد، در سن 110 سالگی و با اتکا به روح بانشاط و سرزنده خود، از این برج بالا رفت. در مورد اینکه وی این عمل را انجام داده است، تردیدی وجود ندارد اما پژوهشگران مطمئن نیستند وی واقعاً تا این حد کهنسال بوده و سن ذکرشده برای وی درست است یا نه؟ البته پس از مرگ، وی به‌پاس تلاش‌های خود یک سنگ‌ قبر ویژه از سوی پادشاه وقت یعنی «ماکسیمیلین جوزف اول» (Maximilian Josef I) دریافت کرد که بر اساس آن، وی در سن 117 سالگی از دنیا رفته است.

کلیسای فرائون‌کیرشه مونیخ

گفتنی است امروزه با پرداخت ورودیه، بازدیدکنندگان قادر به صعود از این برج و تماشای چشم‌انداز زیبای شهر از فراز آن خواهند بود. در برج شمالی آسانسور وجود نداشته و متأسفانه امکان بازدید عموم مردم از این محل وجود ندارد، اما در این محل می‌توانید یک سیستم ویژه، بزرگ و قدیمی با عمر 500 ساله و عرض 4 متری مشاهده کنید که از آن برای انتقال مصالح ساختمانی در حین ساختن این بنا و رساندن آن به سقف، استفاده می‌شد. این سیستم هوشمندانه هنوز هم قابل‌ استفاده بوده و در آن‌ یک چرخ مدور و بسیار بزرگ طراحی‌شده که بین 15 تا 20 نفر داخل آن قرارگرفته و با راه رفتن در آن، چرخ را به حرکت در می‌آوردند. این سیستم دقیقاً مشابه اسباب‌بازی‌هایی است که امروزه در قفس همسترها قرار می‌دهند تا این جانور در داخل آن دویده و چرخ را به گردش درآورد. در این کلیسای تاریخی اما، افراد داخل چرخ با حرکت خود و استفاده از طناب و قرقره‌ها ویژه، می‌توانستند مصالح مورد نیاز در ساختمان‌سازی را تا ارتفاع 50 متری به بالا بفرستند. این فناوری به سازندان مجموعه اجازه می‌داد تا حجم وسیعی از مصالح را به سهولت جابه‌جا کرده و به بالای برج بفرستند.

کلیسای فرائون‌کیرشه مونیخ

به پاسداشت زحمات این کارگران در ساخت برج و ساختمان کلیسا، یک بخش از تزئینات به آن‌ها اختصاص ‌یافته و اگر شما به بخش فوقانی ستون‌های داخل کلیسا با دقت نگاه کنید، با تصویر کوچک و رنگی نقش بسته روی سنگ روبه‌رو می‌شوید که نقش کارگرانی را نشان می‌دهد که در ساخت این کلیسا همکاری داشته‌اند.

یکی دیگر از افسانه‌های موجود در رابطه با این کلیسا، وجود ردپای شیطان در آن است. گفته می‌شود «یورگ فن هالسباخ»، معمار سازنده این کلیسا برای تأمین مصالح و هزینه‌ی این مجموعه، با شیطان قرارداد بسته بود و بر اساس این قرارداد، وی اجازه استفاده از پنجره را در ساخت بنا نداشت. زمانی که وی پنجره‌های موجود در کلیسا و شیشه‌های رنگی آن را ساخت، روح وی می‌بایست توسط شیطان تسخیر می‌شد و شیطان از این موضوع خوشنود بود اما این معمار باهوش شیطان را وارد بخشی از کلیسا کرد که به‌ واسطه ستون‌ها و طراحی به‌کار رفته در معماری، پنجره‌ها قابل‌ مشاهده نبودند. شیطان که از این موضوع بسیار ناراحت و سرخورده شده بود، رد پای خود را به شکل سم چارپایان روی سنگی در کف‌پوش این کلیسا نقش کرد.

کلیسای فرائون‌کیرشه مونیخ

افسانه‌ی دیگری که درباره‌ این کلیسا را گوته نقل می‌کند. «یوهان ولفگانگ فن گوته» در سال 1786 میلادی درباره‌ی این کلیسای فرائون‌کیرشه، اتفاق عجیب دیگری را می‌نویسد. بر اساس این داستان، «بارونس فرانزیسکا فن ایکشتات» که تنها 17 سال سن داشت به دلیل شکست عشقی و ناامیدی ناشی از آن‌ که در پی رد شدن درخواست خواستگاری یک افسر از وی توسط مادرش رخ‌ داده بود، خود را از بالای برج شمالی به پائین انداخته و کشته می‌شود.

کلیسای فرائون‌کیرشه با داشتن این تاریخ سرشار از تراژدی و افتخار، یک محل دیدنی و بسیار زیبا محسوب می‌شود. تزئینات و وسایل بسیار زیبای به‌کار رفته در بخش‌های داخلی این مجموعه، وجود تعداد زیادی مجسمه و نقاشی در داخل این مجموعه سبب می‌شود تا توصیه کنیم نگاهی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر به آن داشته و زمان بیشتری را برای بازدید از این کلیسا در سفر به مونیخ اختصاص دهید.

در هنگام مراجعه به کلیسا حتماً از پنجره‌های زیبای واقع‌شده در پشت محراب که از آثار قرن 15 میلادی هستند، بازدید کرده و از مجسمه‌های برنزی متعلق به پاپ، مادر ترزا و «روپرت مایر» (Rupert Mayer) دیدن کنید. روپرت مایر یک کشیش آلمانی بود که در برابر نازی‌ها ایستاد و به زندان افتاد. در سال 1987 میلادی و 42 سال پس از مرگ وی، پاپ در حضور 80 هزار تماشاچی حاضر در استادیوم المپیک، وی را قدیس اعلام کرد. در این محل همچنین مجسمه «کاسپر استانگازینگر» (Stanggassinger) یکی دیگر از کشیش‌های مشهور آلمانی قرار دارد.

به خاطر داشته باشید تنها در بازه زمانی بین اول آوریل تا 31 اکتبر امکان بالا رفتن از برج جنوبی وجود داشته و ساعت بازدید از این محل نیز بین روزهای دوشنبه تا شنبه و از ساعت 10 صبح تا 5 بعدازظهر است.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کلیسا، می‌توانید به وب‌سایت آن به آدرس www.muenchner-dom.de مراجعه کنید.