ممکن است برایتان پیش آمده باشد که در طول سفرتان، با کسانی همسفر باشید که کسی را همراه خود ندارند. فکر میکنید تنها هستند؟ غمگیناند؟ نمیدانند درست سفر کردن یعنی چه؟
چه کسی میداند که در چه موقعیتی ممکن است اتفاق بیفتد. در یک فرودگاه منتظر نشستهاید، در بخش پرواز منتظرید، شارژ باتری تلفن همراهتان تمام شده و به دنبال کسی برای آغاز یک گفتگو میگردید. هر چیزی که باشد، آخرالامر شخصی را در گوشهی چشمتان تنها مییابید. بله، طعمه را پیدا کردهاید. (نکته: چنانچه مشغول کتاب خواندن یا ور رفتن با تلفن همراهشان هستند، یعنی این که دلشان نمیخواهد با شما صحبت کنند... بروید و کس دیگری را پیدا کنید.) در زمانهی ما، افراد زیادی هستند که به هزار علت غیر از تجارت، تنها سفر میکنند. سفر با یک همراه، خانواده یا گروهی از دوستان خیلی هم لذتبخش است، ولی این تنها انتخاب برای سفر نیست. آمارها خبر از افزایش میزان سفر تک نفره میدهند. آن هم نه بهعنوان یک حالت "از هیچی که بهتر است!" بلکه بعنوان یک انتخاب درست و حسابی. پیش از آنکه هزار فکر در مورد دلیل این که کسی تنها سفر میکند به ذهنتان برسد، کمی بیشتر فکر کنید و البته حواستان باشد که هیچ کدام از جملههای زیر را برای آغاز گفتگو انتخاب نکنید.
۱. آیا این سفر عرفانی است؟
چی؟ من فقط میخواستم یک بازار مراکشی را از نزدیک ببینم. معنیاش حتماً باید این باشد که به یک سفر "بخور، دعا کن، عشق بورز" (نام یک فیلم) آمدهام تا خدا یا خواهش درونیام را پیدا کنم؟ آمدهام حسابی بگردم و غذای فوقالعاده بخورم. وقتی آدم دارد منظرهی فوقالعادهی اطرافش را میبلعد، مثلا بچهی کوچکی را در پارک تماشا میکند، دیگر فلسفی فکر کردن کمی دشوار به نظر میرسد!
۲. امیدوارید کسی را در سفر برای خودتان پیدا کنید؟
حدس بزنید! همهی افرادی که تنها سفر میکنند، مجرد و تنها نیستند. بنا بر گفتهی نیویورک تایمز، تعداد افراد متاهلی که تنها سفر میکنند، چنانچه از مجردها بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. شما هرگز در جریان وضعیت زندگی آن ها نیستید پس به سرعت نتیجهگیری نکنید که به دنبال رابطهی عاطفی میگردند.
۳. تنها سفر میکنید؟ ولی خیلی خوب به نظر میآیید!
ای وای، خودتان چه عکسالعملی به چنین جملهی چاپلوسانهای خواهید داشت؟ (نکته، با هر آدم مجردی که حرف میزنید، در هر حالی، این جمله را کنار بگذارید). سفر کردن با یک همراه یا گروهی از دوستان تنها یکی از انتخابهای ماست و خیلی هم طبیعی است که یک انسان خوب و درست و حسابی (که اتفاقا حتی در یک رابطهی عاطفی سالم هم هست) تصمیم بگیرد یک مرتبه را هم تنها سفر کند. هرگز هم معنی بدی ندارد. معنی چنین چیزی، تنهایی با ارزش و آزادی گردش کردن بی هماهنگی دایم با برنامهی یک همراه دیگر است.
۴. ترجیح نمیدادی این تجربه را با کسی تقسیم میکردی؟
از من میخواهید چه جوابی به این پرسش بدهم؟ لابد این که بله البته، ولی متاسفانه من آدم تنها و بدبخت و احمقی هستم که بی دوست ماندهام و واقعا هر کاری کردم نتوانستم کسی را راضی کنم تا با من به سفر بیاید! بعضی افراد واقعا متوجه این موضوع نمیشوند که تنها سفر کردن میتواند یک انتخاب داوطلبانه و آگاهانه باشد. طبیعتا شما نه به درک این افراد احتیاج دارید، نه تأییدشان و نه حتی بدتر، دلسوزیشان.
۵. تنهایی خسته نمیشوی؟ حوصلهات سر نمیرود؟
خب حقیقت این است که تنها سفر کردن ابعاد خستهکننده و تنهایی را هم به همراه دارد، ولی قرار نیست تمرکزمان روی آن ها باشد. هیجان هم هست، شگفتی هم هست، برانگیختگی، اکتشاف و یک عالم انرژی مثبت هم همین طور. خیلی کار دشواری نیست که با کسانی در سفر آشنا شوید. خصوصا وقتی با کوله پشتیتان سفر میکنید. ولی هر کسی باید خلوت خودش را هم داشته باشد. هرگز این قسمتی از لذت سفر است. قبول که تنها سفر کردن کار هر کسی نیست. ولی نباید اجازه دهید آنهایی که از این شکل سفرخوششان نمیآید نظر منفیشان را به شما تحمیل کنند.
۶. نگران امنیت نیستی؟
معمولا خانمهایی که تنها سفر میکنند، چنین جملهای را هم از خانوادههایشان میشنوند و هم از غریبههایی که تصادفا در سفر ملاقات میکنند. بله، یک سری خطرها با بیرون رفتن و دور دنیا را گشتن ما را تهدید میکنند درست همان میزان که وقتی سر جایمان در خانه هستیم. افرادی که تنها سفر میکنند معمولاً هم باهوش هستند و هم تمامی نکات را برای امنیتشان میدانند. پس نیازی به شما ندارند تا اعتماد به نفسشان را تضعیف کنید یا بهشان حس بیم بدهید.
۷. سفر خیلی رمانتیک است
بله، میتواند درست باشد، ولی سفر با این حال میتواند اهداف دیگری هم داشته باشد. مثلا این که از مکانهای جدید بازدید کنید و با فرهنگهای خارقالعاده آشنا شوید. این میتواند علت خیلی خوبی برای سفر باشد. آدم حتماً به لندن یا رم نمیرود تا عشقش را پیدا کند. نه این که به دنبال عشق بودن چیز بدی باشد، ولی میخواهم بگویم دلایل دیگری هم برای گشتن دنیا وجود دارد.
۸. دو نفری سفر کردن خیلی بهتر است
بله البته، وحی منزل است نه؟ هماهنگ کردن برنامهی دو نفر، سعی برای این که عین روزانه کارهایی بکنیم که هر دو نفر از تمام اوقاتشان لذت ببرند. البته که دو نفره سفر کردن فوقالعاده است. فقط اینکه... نه همیشه! چنانچه تا به حال لذت خودخواهانه و خالص تنها سفر کردن را نچشیدهاید، دارید توی یک جعبه زندگی میکنید! تا امتحانش نکردهاید، دورش نیندازید!
۹. حتماً به تنهایی خیلی دشوار از پسش بر آمدهای
بله، خرید یک بلیت هواپیما از طریق اینترنت واقعا چالشبرانگیز بود. مرخصی گرفتن و برنامهریزی کردن هم همین طور. ساک بستن را که دیگر نگو! خیلی ممنون که تمام کارهای دشواری را که تنهایی از پسشان برآمدهام، بهم یادآوری میکنید. ممکن است خیلی عجیب و شجاعانه به نظر برسد که آدم تنها سفر کند، ولی واقعا دیگر آن قدرها هم غیرمعمول و تحسینبرانگیز نیست.
۱۰. نگران نباش، اوضاع بهتر میشود
خدایا این دیگر یعنی چی واقعا؟! فقط چون دارم به تنهایی در فرودگاه از نوشیدنیام لذت میبرم یا توی یک موزه میچرخم یا برای خودم گردش میکنم یا در کافهای نشستهام و قهوهام را مینوشم، یعنی به دام افسردگی افتادهام؟ دلسوزی و ترحمتان را برای خودتان نگه دارید. من واقعا نیازی به آن ندارم. خیلی ممنون!
۱۱. میخواهی جایی را برای معاشرت با دیگران معرفی کنم؟
حتما پیش خودتان فکر میکنید من میخواهم به هر شکلی شده غم تنهاییام را با سرعت تمام رفع و رجوع کنم؟ خیلی ممنون، چه مهربانید که میخواهید یک عالم پولم را بالای آشامیدنی بدهم، در حالی که برای کمی آرامش اینجا آمدهام. فکر نکنید همهی افرادی که تنها سفر میکنند به دنبال مهمانی میگردند. هر کسی بخواهد، خودش از شما خواهد پرسید.
۱۲. مگر شغلت چیست؟
بماند که خوب است بدانیم همهی آدمها به خاطر تجارت نیست که سفر میکنند، ولی واقعا برای آغاز یک گفتگو این هم پرسش است آخر؟ چرا همهی مردم این پرسش را برای آغاز میپرسند؟ یعنی واقعا شما دلتان میخواهد یک آدم غریبه بیاید برایتان از (وای وای) شغلش حرف بزند؟ بگذارید تکلیفمان را روشن کنیم. به جز ستارگان سینما، فضانوردان و رانندگان مسابقات ماشین سواری (فقط هم همینها!) شغل هیچ کسی جالب نیست، مگر این که همکارش باشید. بیشتر ما، سفر میکنیم که از شغلمان کمی فرار کنیم پس حرفش را به میان نیاورید.
۱۳. چرا یک تور مختص مجردها رزرو نمیکنی؟
من صدها کیلومتر را طی کردهام تا به مقصد جدیدی بیایم، پس حتماً دوست دارم خودم را در یک اتوبوس گرم و خفهکننده مچاله کنم تا بتوانم برای این که آنقدر حواسم پرت شود که جذابیتهای شهر را نبینم چون دارم تمام تلاشم را میکنم که از دست یکی از آن همسفرانی خلاص شوم که دقیقا دنبال کسی برای تفریح میگردد. برای آخرین بار: هر کسی که تنها سفر میکند، پی شکار معاشرین نیامده است!
لندن از جمله شهرهای مشهور اروپایی است که ما اطلاعات زیادی راجع به آن داریم اما شاید حقایقی در مورد آن وجود داشته باشد که کمتر کسی از آنها مطلع باشد. در این مقاله به معرفی ۳۵ حقیقت جالب آن میپردازیم:
۱. گفته میشود در سال ۲۰۱۵، لندن بیشترین جمعیت را از سال ۱۹۳۹ تاکنون در خود جای داده است.
۲. در سال ۲۰۱۶ لندن ششمین شهر گران و پرهزینهی جهان برای زندگی شناخته شد.
۳. در سال ۲۰۱۴، لندن بیش از ۱۶ میلیون گردشگر را به خود جذب کرد و پربازدیدترین شهر جهان شناخته شد.
۴. «بیگ بن» در لندن برج نیست، ساعت درون برج است.
۵. لندن توسط رومیها کشف شد و نام آن را «لاندینیوم« (Londinium) گذاشتند.
۶. ماشینها در ترافیک مرکز لندن با سرعت درشکههای اسبی صد سال پیش حرکت میکنند.
۷. در سال ۱۸۹۱ یک سازه طراحی شد تا از برج ایفل بلندتر شود و از آن در ارتفاع پیشی بگیرد. اما این سازه محکم نبود و هرگز کامل نشد و در سال ۱۹۰۷ تخریب شد.
۸. در اواسط قرن ۱۴ میلادی، زمانی که طاعون و وبا تمام اروپا را فرا گرفت، لندن یکسوم جمعیت خود را از دست داد.
۹. در لندن مردن در مجلس نمایندگان غیر قانونی است!
۱۰. در سال ۱۹۱۶، «هارودس» در لندن یک کیت مخصوص در مغازهاش میفروخت که شامل مورفین، کوکائین، سرنگ و سوزن بود و آن را به عنوان یک «کادوی مناسب» توصیف میکرد.
۱۱. نیمی از شبکهی زیرزمینی لندن (علیرغم نام آن) روی سطح زمین قرار دارند.
۱۲. ۴۰ درصد از لندن بزرگ (یکی از ناحیهها و یکی از شهرستانهای انگلستان که شامل شهر لندن نیز میشود) را فضای سبز تشکیل میدهد.
۱۳. لندن با بیش از ۷۲ میلیاردر، بیشترین میلیاردرها را میان دیگر شهرهای جهان دارد.
۱۴. در لندن مردم به بیش از ۳۰۰ زبان سخن میگویند و این امر لندن را به یکی از متنوعترین شهرهای جهان از لحاظ تنوع زبانی تبدیل کرده است.
۱۵. در سال ۱۹۵۲ در طول «مهدود بزرگ» در لندن، طی چند روز ۴ هزار تا ۱۲ هزار نفر در اثر آلودگی هوا جان خود را از دست دادند.
۱۶. اگر بیگ بن امروزه ساخته میشد، ۲۲۲ هزار دلار هزینه برمیداشت.
۱۷. یک کافه غلات در لندن وجود دارد که شما میتوانید صدها نوع غلات و گندم بودادهی مختلف از سراسر جهان را میل کنید.
۱۸. در طول جنگ جهانی دوم، باغ وحش لندن تمام حیوانات سمی و حیواناتی که نیش میزدند را کشت چون میترسید باغ وحش بمباران شود و این حیوانات فرار کرده و در شهر پخش شوند.
۱۹. جمعیت لندن در ژانویهی سال ۲۰۱۵ توانست به جمعیت این شهر پیش از جنگ جهانی دوم برسد.
۲۰. برج ساعت بیگ بن لندن مانند برج پیزای ایتالیا کج شده است!
۲۱. حدود نیم میلیون موش در متروی لندن زندگی میکنند.
۲۲. اگر کسی بخواهد در لندن رانندهی تاکسیهای سیاهرنگ شود، باید ۲۵ هزار جاده و ۵۰ هزار نقاط دیدنی را بلد باشد و امتحانی به نام «دانش» (The Knowledge) را پاس کند.
۲۳. با این که شهرت لندن به بارش باران و هوای بارانی است، اما میزان بارش این شهر از رم، تولوز، ناپل و حتی سیدنی کمتر است. اما بارش در این شهرها در تمام طول سال صورت میگیرد.
۲۴. در طول قرن ۱۸ میلادی مردم میتوانستند بهای بلیط خود را برای ورود به باغ وحش، با آوردن یک گربه یا سگ برای تغذیهی شیرها پرداخت میکردند.
۲۵. لهجهی امروزی انگلیسی بریتیش برای اولین بار میان طبقهی بالای اجتماعی انگلیس در زمان انقلاب آمریکا دیده شد. قبل از آن لهجهی بریتیشی شبیه لهجهی آمریکایی بود.
۲۶. در سال ۲۰۱۲ لندن اولین شهری شد که برای سومین بار میزبانی بازیهای المپیک تابستانی مدرن را بر عهده داشت.
۲۷. در قرن ۱۶ قانون منع ضربوشتم زنان بعد از ساعت ۹ شب منع شد، اما دلیل این کار فقط به خاطر آن بود که سروصدای آن خواب مردم را آشفته نکند!
۲۸. در دوران ویکتوریا در لندن به مردم پول میدادند تا مدفوع سگ را جمعآوری کنند چون از آن در تولید چرم استفاده میکردند.
۲۹. حدود یکپنجم از تمام طلاهایی که توسط دولتهای جهان نگهداری میشد و ارزش آنها حدود ۲۴۸ میلیارد دلار است، زیر خیابانهای لندن ذخیره شده است.
۳۰. در سال ۲۰۱۴ یک جای پارک در لندن به قیمت ۴۰۰ هزار یورو فروخته شد.
۳۱. اولین چراغ راهنمایی جهان زیاد عمر نکرد؛ این چراغ در سال ۱۸۶۸ در لندن نصب شد و در کمتر از یک ماه منفجر شد که باعث شد اوپراتور پلیس را زخمی شود.
۳۲. متروی لندن قرار بود ابتدا در پاریس ساخته شود.
۳۳. تعداد رستورانهای هندی که در لندن وجود دارد، بیشتر از رستورانهای بمبئی یا دهلینو است!
۳۴. لندن هنوز هم برای یک ملک که در سال ۱۲۱۱ اجاره شده است، به ملکه اجاره پرداخت میکند. نعل اسب، ۶۱ میخ، یک تبر و یک داس لبه کوتاه بخشی از این اجاره هستند.
۳۵. علیرغم این که برج ادارهی پست که در مرکز لندن قرار داشته و ۱۷۷ متر هم ارتفاع دارد، محل آن به مدت چندین سال راز ملی این کشور بود.
تفرجگاه لاگونا ردانگ آیلند که در لبه ی ساحل واقع شده، اقامتگاه های راحت با دسترسی به WiFi رایگان در مکان های عمومی ارائه می دهد. این تفرجگاه دارای میز پذیرش 24 ساعته، رستوران و یک استخر روباز بزرگ است.
اتاق های این هتل دارای کفپوش چوبی و مجهز به تهویه ی مطبوع، کمد، گاوصندوق، تلویزیون، یخچال و فضای نشیمن هستند. حمام های داخلی مجهز به امکانات دوش، حوله و لوازم بهداشتی رایگان می باشند.
مهمانان می توانند از خدمات ماساژ هتل استفاده کرده و فعالیت هایی همچون کوهنوردی، شیرجه و غواصی انجام دهند. امکانات ذخیره سازی چمدان و سرویس رفت و برگشت فرودگاهی نیز در دسترس هستند.
رستوران هتل گستره ی متنوعی از غذاهای محلی و بین المللی سرو می کند. امکانات باربکیو نیز در محل هتل وجود دارند.
تفرجگاه لاگونا ردانگ آیلند با قایق، 15 دقیقه از پارک دریایی فاصله دارد.
تعداد اتاق ها: 276
میندورو جزیره ای است که از دو منطقه ی مختلف به نام های میندورو شرقی و غربی تشکیل شده که با رشته کوه های بلند از هم جدا می شوند. قسمت های شمالی این منطقه دورافتاده بوده و عمدتا خانه ی قبایل بدوی مانگایان می باشد. در میندورو شرقی، مهم ترین مکان گردشگری شهر پوئرتو گالرا است که با داشتن تفرجگاه ها و سواحل ماسه ای سفید، مکانی ایده آل برای دوستداران آب به شمار می رود. همچنین اینجا محلی مناسب برای سفر با جیپ در دل طبیعت است، ضمن اینکه جنگل های بارانی مالامال از ارکیده، آبشارها و رودخانه های مناسب برای کایاک سواری به جذابیت میندورو برای طبیعت گردان می افزاید.