یکی از زیباترین آثار معماری موجود در شهر مونیخ، کلیسای فرائونکیرشه است که دارای تاریخی بالغبر 5 سده بوده و افسانهها و روایات متعددی درباره آن وجود دارد. این کلیسا دارای چند برج مرتفع است که از فراز آن میتوان نمای شهر را تماشا کرد.
کلیسای «فرائونکیرشه» (Frauenkirche) بهطور رسمی با عنوان «دامکیرچی زو اونزر لیبن فغو» (Domkirche zu Unserer Lieben Frau) به معنی کلیسای جامع بانوی ما شناختهشده و مهمترین کلیسای موجود شهر مونیخ محسوب میشود.
در حدود سال 1271 میلادی و تقریباً 200 سال پیش از شروع سبک گوتیک متأخر و استفاده از آجر در سازههای معماری، این کلیسای زیبا که امروزه موردتوجه و تحسین همگان است، بخشی از کلیسای مربوط به قلمرو اسقفنشین «مارینکیرشه» (Marienkirche) به حساب میآمد. نمای کلیسا تا سال 1468 میلادی به شکل امروزی نبود و در این سال «یورگ فن هالسباخ» (Jörg von Halsbach)، مأمور عالیرتبه دوک «زیگزیموند» (Sigismund) پیسنگی یک کلیسای جدید را بناکرده و در سال 1488 میلادی برجهای بلند این کلیسا که امروزه بخشی از هویت چشمانداز شهر مونیخ محسوب میشود، ساخته شده است. البته در این زمان هنوز گنبد پیازی شکل مجموعه ساخته نشده بود و این گنبد در سال 1525 به کلیسای فرائونکیرشه افزوده شد. البته این عملیات ساخت و ساز با تراژدی همراه بوده و معمار سازنده این بنا با اتمام آن، از دنیا رفت.
این کلیسا علاوه بر دارا بودن بزرگترین تالار کلیسا در جنوب آلمان، دارای وسعت و مساحت زیادی است. بخش داخلی آن بهگونهای طراحیشده است که بیش از 20 هزار نفر میتوانند بهصورت همزمان در آن حاضر شوند، هر چند که در زمان ساخت این کلیسا، جمعیت ساکن در شهر مونیخ تنها 13 هزار نفر بود. تا پیش از سال 1690 که «تئاتینرکیرشه» (Theatinerkirche) یا «اودئونزپلاتز» (Odeonsplatz) ساخته شد، کلیسای فرائونکیرشه آرامگاه نهائی خاندان سلطنتی «ویتلزباخ» محسوب شده و مقابر سلطنتی افراد این خاندان در زیر بخش محراب کلیسا واقعشده است که میتوان آن را قدیمیترین آرامگاه سلطنتی در شهر مونیخ محسوب کرد. به گفته مادر «شاه لودویگ دوم» (Ludwig II)، وی در جوانی و کودکی شیفته این کلیسا و معماری آن بوده و باعلاقه زیادی در هنگام حضور در این محل، لباس راهبان آن را بر تن میکرد.
خوشبختانه برج این کلیسا در طول جنگ جهانی دوم و در سال 1944 میلادی از تخریب کامل نجات پیداکرده و امروزه ارتفاع آن کمتر از 100 متر است. در حقیقت ارتفاع این برجها 98 و نیم متر بوده و یک اختلاف محاسباتی در ساخت برجهای این کلیسا وجود دارد زیرا برج شمالی در حدود 12 سانتیمتر بلندتر است. برخی از پژوهشگران اعتقاددارند این موضوع به دلیل تقلب سازنده برج شمالی جهت استفاده شخصی و سود بیشتر از بودجه تعیین شده برای ساخت برج، رخ داده است. درهرصورت دلیل این موضوع هر چه که باشد، برج شمال در شهر مونیخ بهعنوان یک مرجع محاسبه مسافت استفاده شده و بسیاری از مناطق شهر بر اساس محاسبه فاصله با این برج معرفی شدهاند؛ برای مثال اگر شما در اتوبانی به سمت شهر مونیخ در حال رانندگی هستید و روی تابلوی راهنمای جاده عبارت 12 کیلومتر تا شهر مونیخ درج شده باشد، این مسافت، فاصله بین شما و برج شمالی کلیسای فرائونکیرشه است. در حقیقت این مرجعیت به دلیل شرایط جغرافیائی شهر مونیخ اعمال شده و برج شمالی کلیسا، دقیقاً 517 متر و 25 سانتیمتر از سطح دریا ارتفاع دارد.
بسیاری از مردم شهر مونیخ، حتی کسانی که برای مدتی طولانی و نسل اندر نسل در این شهر زندگی کردهاند، از این موضوع خبر ندارند که امکان صعود و بالا رفتن از برج جنوبی این کلیسا وجود دارد. چشمانداز بالای این برج بسیار زیبا و استثنائی بوده و از فراز آن نمای «سنت پیتر» و «مارین پلاتز» شبیه به سرزمین لگو یا همان سازههای ساختهشده با بلوکهای اسباببازی کودکان به نظر میرسد.
بالا رفتن از این برج 92 متری بدون آسانسور چندان ساده نیست اما این چالش برای «آنتون آندر» (Anton Adner) در سال 1819 میلادی، مانعی بزرگ محسوب نمیشد. بر اساس افسانههای مرتبط با این برج، وی که از اهالی شهر «برجست گادن» محسوب میشد، در سن 110 سالگی و با اتکا به روح بانشاط و سرزنده خود، از این برج بالا رفت. در مورد اینکه وی این عمل را انجام داده است، تردیدی وجود ندارد اما پژوهشگران مطمئن نیستند وی واقعاً تا این حد کهنسال بوده و سن ذکرشده برای وی درست است یا نه؟ البته پس از مرگ، وی بهپاس تلاشهای خود یک سنگ قبر ویژه از سوی پادشاه وقت یعنی «ماکسیمیلین جوزف اول» (Maximilian Josef I) دریافت کرد که بر اساس آن، وی در سن 117 سالگی از دنیا رفته است.
گفتنی است امروزه با پرداخت ورودیه، بازدیدکنندگان قادر به صعود از این برج و تماشای چشمانداز زیبای شهر از فراز آن خواهند بود. در برج شمالی آسانسور وجود نداشته و متأسفانه امکان بازدید عموم مردم از این محل وجود ندارد، اما در این محل میتوانید یک سیستم ویژه، بزرگ و قدیمی با عمر 500 ساله و عرض 4 متری مشاهده کنید که از آن برای انتقال مصالح ساختمانی در حین ساختن این بنا و رساندن آن به سقف، استفاده میشد. این سیستم هوشمندانه هنوز هم قابل استفاده بوده و در آن یک چرخ مدور و بسیار بزرگ طراحیشده که بین 15 تا 20 نفر داخل آن قرارگرفته و با راه رفتن در آن، چرخ را به حرکت در میآوردند. این سیستم دقیقاً مشابه اسباببازیهایی است که امروزه در قفس همسترها قرار میدهند تا این جانور در داخل آن دویده و چرخ را به گردش درآورد. در این کلیسای تاریخی اما، افراد داخل چرخ با حرکت خود و استفاده از طناب و قرقرهها ویژه، میتوانستند مصالح مورد نیاز در ساختمانسازی را تا ارتفاع 50 متری به بالا بفرستند. این فناوری به سازندان مجموعه اجازه میداد تا حجم وسیعی از مصالح را به سهولت جابهجا کرده و به بالای برج بفرستند.
به پاسداشت زحمات این کارگران در ساخت برج و ساختمان کلیسا، یک بخش از تزئینات به آنها اختصاص یافته و اگر شما به بخش فوقانی ستونهای داخل کلیسا با دقت نگاه کنید، با تصویر کوچک و رنگی نقش بسته روی سنگ روبهرو میشوید که نقش کارگرانی را نشان میدهد که در ساخت این کلیسا همکاری داشتهاند.
یکی دیگر از افسانههای موجود در رابطه با این کلیسا، وجود ردپای شیطان در آن است. گفته میشود «یورگ فن هالسباخ»، معمار سازنده این کلیسا برای تأمین مصالح و هزینهی این مجموعه، با شیطان قرارداد بسته بود و بر اساس این قرارداد، وی اجازه استفاده از پنجره را در ساخت بنا نداشت. زمانی که وی پنجرههای موجود در کلیسا و شیشههای رنگی آن را ساخت، روح وی میبایست توسط شیطان تسخیر میشد و شیطان از این موضوع خوشنود بود اما این معمار باهوش شیطان را وارد بخشی از کلیسا کرد که به واسطه ستونها و طراحی بهکار رفته در معماری، پنجرهها قابل مشاهده نبودند. شیطان که از این موضوع بسیار ناراحت و سرخورده شده بود، رد پای خود را به شکل سم چارپایان روی سنگی در کفپوش این کلیسا نقش کرد.
افسانهی دیگری که درباره این کلیسا را گوته نقل میکند. «یوهان ولفگانگ فن گوته» در سال 1786 میلادی دربارهی این کلیسای فرائونکیرشه، اتفاق عجیب دیگری را مینویسد. بر اساس این داستان، «بارونس فرانزیسکا فن ایکشتات» که تنها 17 سال سن داشت به دلیل شکست عشقی و ناامیدی ناشی از آن که در پی رد شدن درخواست خواستگاری یک افسر از وی توسط مادرش رخ داده بود، خود را از بالای برج شمالی به پائین انداخته و کشته میشود.
کلیسای فرائونکیرشه با داشتن این تاریخ سرشار از تراژدی و افتخار، یک محل دیدنی و بسیار زیبا محسوب میشود. تزئینات و وسایل بسیار زیبای بهکار رفته در بخشهای داخلی این مجموعه، وجود تعداد زیادی مجسمه و نقاشی در داخل این مجموعه سبب میشود تا توصیه کنیم نگاهی دقیقتر و موشکافانهتر به آن داشته و زمان بیشتری را برای بازدید از این کلیسا در سفر به مونیخ اختصاص دهید.
در هنگام مراجعه به کلیسا حتماً از پنجرههای زیبای واقعشده در پشت محراب که از آثار قرن 15 میلادی هستند، بازدید کرده و از مجسمههای برنزی متعلق به پاپ، مادر ترزا و «روپرت مایر» (Rupert Mayer) دیدن کنید. روپرت مایر یک کشیش آلمانی بود که در برابر نازیها ایستاد و به زندان افتاد. در سال 1987 میلادی و 42 سال پس از مرگ وی، پاپ در حضور 80 هزار تماشاچی حاضر در استادیوم المپیک، وی را قدیس اعلام کرد. در این محل همچنین مجسمه «کاسپر استانگازینگر» (Stanggassinger) یکی دیگر از کشیشهای مشهور آلمانی قرار دارد.
به خاطر داشته باشید تنها در بازه زمانی بین اول آوریل تا 31 اکتبر امکان بالا رفتن از برج جنوبی وجود داشته و ساعت بازدید از این محل نیز بین روزهای دوشنبه تا شنبه و از ساعت 10 صبح تا 5 بعدازظهر است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کلیسا، میتوانید به وبسایت آن به آدرس www.muenchner-dom.de مراجعه کنید.
خلیج مارینا در سنگاپور دستخوش تغییرات اساسی و زیادی شده است. زمانی این خلیج فقط مکانی آرام در ورودی رودخانهی سنگاپور بود اما در حال حاضر به جایی دیدنی تبدیل شده است و نشان از جذابیتهای یکی از لوکسترین مقاصد گردشگری جهان دارد. منطقهی مالی، اسکلهی کلارک و منطقهی شهری به سمت شمال، همگی در خلیج مارینا یک نقطهی تلاقی دارند؛ در این منطقه بهترین و مشهورترین هتلها، آسمانخراشها و جاذبههای سنگاپور قرار دارد. تفرجگاه ساحلی خلیج مارینا نیز جزو آن دسته مکانهایی است که نباید از دست داد، چون در آنجا تفریحات زیادی وجود دارد که میتوان شما را سرگرم کند.
زندگی و تفریحات شبانه در اسکلهی کلارک باعث شهرت آن شده است. چراغهای خیرهکننده و مردمان خوشبرخورد اولین چیزهایی است که در بازدید از این منطقه شما را به خود جذب میکند. مرکز تجارت سنگاپور در اسکلهی کلارک واقع شده و امروز به مکانی پر از رستورانها، کافهها و مراکز خرید و تفرجگاههای مختلف تبدیل شده است.
استودیو یونیورسال سنگاپور در سال ۲۰۱۰ افتتاح شده است که در آن ۷ بخش وجود دارد و هر کدام حالوهوای یک فیلم مطرح را به وجود آورده است. این پارک بخشی از توسعهی اقامتگاههای تفریحی جهان با هزینهی ۴/۵ میلیارد دلاری است. از هالیوود شروع کنید؛ با قدم زدن در بلوار هالیوود گویی در آمریکا قدم برمیدارید نه در یک کشور آسیایی. اینجا بخش اصلی مرکز خرید این پارک است. نیویورک هم بر اساس شهر نیویورک ساخته شده است و میتوانید با ستارههای سینما مانند چارلی چاپلین و مرلین مونرو عکس داشته باشید.
در ادامه به شهر علمی-تخیلی بروید که آنجا هم میتوانید بلندترین سرسرههای پیچ در پیچ جهان را ببینید. پس از آن به مصر باستان بروید که آنجا با دو مجسمهی نگهبان عظیمالجثه مواجه میشوید. جو این مکان واقعا شبیه مصر باستان است و میتوانید تجربهی بودن در «انتقام مومیایی» را به دست آورید. این مکان برای بزرگسالان بسیار مناسب است اما شاید جای خوبی برای کودکان شما نباشد.
باغهای خلیج پارک بزرگ، رنگارنگ و فانتزی در منطقهی خلیج سنگاپور است. ساختار این درختان بسیار بزرگ و مشهور راهروهای هوایی دارد که امکان قدم زدن روی این باغها و گلخانههای صدفی شکل بزرگ را فراهم کرده و آبوهوای آن خنک است و صدها درخت و گیاه برای کشف کردن دارد؛ تمامی این عوامل دست در دست هم دادهاند تا این مکان به مقصدی سرگرمکننده برای کودکان و بزرگسالان تبدیل کنند.
بالاترین قسمت تفرجگاه ساحلی خلیج مارینا بهترین مکان برای دیدن بزرگی و عظمت باغهای خلیج است که دقیقا روبهروی پارک قرار دارد. برای رسیدن به اینجا میتوانید هم از راهروهای سرپوشیده از هتل عبور کنید که چشماندازی مرتفع از باغها را به شما میدهد یا میتوانید از تفرجگاه کنار رودخانه به داخل پارک بیایید. گشت زدن کنار پارک هزینهای برای شما نخواهد داشت اما اگر بخواهید داخل شوید یا در میان درختان عظیمالجثه قدم بزنید، باید هزینهای را پرداخت کنید. منطقهی اصلی پارک از ساعت ۹ صبح تا ۹ شب باز است.
این هتل مجلل که به سبک دوران مستعمراتی آمریکا ساخته شده است، قدمتی طولانی به سال ۱۸۸۷ میلادی دارد و به یکی از مهمترین دیدنیهای سنگاپور تبدیل شده است. از میهمانان مشهور این هتل میتوان به الیزابت تیلور، ملکه الیزابت دوم و مایکل جکسون اشاره کرد. هتل رافلز ۱۰۳ سوئیت، ۱۸ رستوران برجسته و ۴۰ بوتیک و مغازه دارد. این هتل و رستورانهایش بیش از ۱۰۰ سال سابقه دارند و برای گذراندن اوقاتی خوش، میتوانید سری به آن بزنید.
محلهی چینیها با خانههای رنگارنگی که مغازه هم هستند و جاذبههای تاریخی انگشتشماری که دارد، به مکانی لذتبخش برای قدم زدن و گشتوگذار تبدیل شده است. این محله به ۴ بخش اصلی تقسیم میشود اما مرکز فعالیتها در خیابان اسمیت و پاگار متمرکز است. مغازههای قدیمی و مکانهایی برای عبادت این قوم از عوامل جذب گردشگر به این محلهی زیبا است. از معابد محلهی چینیها میتوان به هویکن قدیمی و هوک کنگ اشاره کرد. در اینجا میتوانید ترکیبی از هر نوع هتل را هم بیابید، از مسافرخانه گرفته تا هتل پنج ستارهی لوکس.
هند کوچک مرکز زندگی جامعهی هندیها در سنگاپور است و بازدید از این محلهی پرجنبوجوش میتواند برای شما خاطرهی خوبی به جا بگذارد. در عبور از این محله خانهها و مغازههای رنگارنگی را میبینید که در دو طرف خیابان کشیده شدهاند، زمزمههای عبادتکنندگان را از معابد و مساجد میشنوید و رایحهی خوش غذاهای تند هندی به مشامتان می رسد. رنگ، لبخند و عطر خوش که در سراسر این محله لحظه به لحظه جریان دارد، اینجا را به یکی از پربازدیدترین مکانهای سنگاپور تبدیل کرده است.
اگر دوست دارید خودتان به هند کوچک بروید، مستقیم به خیابان سرانگون (Serangoon) بروید که در شمال شرقی منطقهی مالی و تجارت سنگاپور قرار دارد و از ایستگاههای Farrar Park و هند کوچک میتوانید به راحتی به این محله بیایید. همچنین در هند کوچک میتوانید هتلهای خوب با قیمتهای بسیار مناسب پیدا کنید.
۱. سنگاپور به خرید و واردات بیش از حد شن و ماسه از مالزی،کامبوج و ویتنام متهم است. بعد از این که کشورها فهمیدند مقدار قابل توجهی از شن و ماسهی کشورشان به سنگاپور منتقل میشود، اعتراضات زیادی شکل گرفت و تجارت شن و ماسه ممنوع شد.
۲. سنگاپور علاقهی عجیبی به توالت دارد! دولت این کشور در سازمان ملل طرحی را مطرح کرده بود که ۱۹ نوامبر را به عنوان روز جهانی توالت تعیین کند. این کشور هم موفق شد موافقت ۱۲۲ کشور دیگر را برای تصویب این طرح جلب کند و هم سازمان جهانی توالت را در ۱۹ نوامبر سال ۲۰۰۱ در خود سنگاپور تشکیل دهد.
۳. سنگاپور میتواند درس صداقت و درستی به جهانیان بدهد. این شهر و کشور کمترین آمار فساد را میان کشورهای آسیایی دارد و رتبهی او در آمار جهانی، جایگاه پنجم است.
۴. در سنگاپور والدین به کودکانشان رفتار خوب میآموزد و در برخی موارد دولت هم به والدین چنین آموزشهایی میدهد. در سنگاپور از سال ۱۹۷۹ یک کمپین احترام و ادب به وجود آمده که مورد حمایت دولت است؛ در این کمپین اخلاق و رفتار خوب و مناسب آموزش داده میشود. در سال ۲۰۰۱ این کمپین به جنبش مهربانی سنگاپور تغییر یافت.
۵. در سنگاپور روز ملی درختکاری وجود دارد (هفتم نوامبر). تمامی اهالی این کشور، از نخستوزیر گرفته تا دیپلماتهای خارجی و مردم عادی در این روز درخت میکارند. اهالی این کشور حتی برخی از مردم، این درختان را به عنوان کادوی تولد یا هدیهی عروسی به فرزندانشان تقدیم میکنند.
۶. بیش از ۸۰ درصد جمعیت سنگاپور در خانههای دولتی (خانههای سازمانی) زندگی میکنند؛ این در حالی است که نرخ مالکیت خانه در سنگاپور حدود ۹۲ درصد است که این آمار بالاترین نرخ در جهان است.
۷. اهالی سنگاپور سریعترین پیادهروهای جهان هستند.
۸. در سنگاپور اگر در حین آدامس جویدن پلیس دیدید، دست نگه دارید یا این که هیچ وقت در این کشور آدامس نجوید! در حال حاضر جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است مگر این که با نسخهی پزشک باشد.
۹. تنبیه با چوب هنوز هم یک شکل قانونی از مجازات در سنگاپور است.
۱۰. عاشقان ماشین در سنگاپور ورشکسته میشوند! دولت سنگاپور مردم را از استفاده از اتومبیل شخصی برحذر میدارد و مالکان خودروها باید ۱/۵ برابر قیمت خودروی خود پول پرداخت کنند تا پلاک آن صادر شود.
۱۱. در سنگاپور برای ارتفاع ساختمانها محدودیتی وجود دارد؛ این محدودیت ۲۸۰ متر است. در این کشور ۳ ساختمان وجود دارد که ارتفاع آنها دقیقا ۲۸۰ متر است.
۱۲. در آسانسورهای سنگاپور دستگاههای تشخیص ادرار وجود دارد. اگر این دستگاهها بوی ادرار را تشخیص دهد، به طور خودکار درهای آسانسور قفل میشود تا این که پلیس برسد. سنگاپور قانون خاصی دارد که طبق آن ادرار در آسانسور ممنوع شده است.
۱۳. سنگاپور پنجمین کشور بزرگ واردکنندهی سلاح است.
۱۴. گزارشگران بدون مرز که یک سازمانی است که آزادی مطبوعات را در کشورهای مختلف ارزیابی میکند، وضعیت خوبی در سنگاپور ندارد. آنها به آزادی مطبوعات در سنگاپور، از میان ۱۸۰ کشور رتبهی ۱۵۳ دادهاند.
۱۵. در سنگاپور اگر کسی بعد از استفاده از توالتهای عمومی آن را نشوید، این کار او جرم محسوب میشود.
۱۶. اگرچه سنگاپور یک شهر-کشور است اما از ۶۳ جزیرهی کوچکتر تشکیل شده است.
۱۷. پنج ستارهای که در پرچم ملی سنگاپور وجود دارد، نشاندهندهی دموکراسی، آرامش، پیشرفت، عدالت و برابری است. رنگ قرمز هم نشاندهندهی برادری و رنگ سفید هم نماد خلوص و پاکی است.
۱۸. در رتبهبندی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، در زمینهی ریاضی و علوم کودکان سنگاپوری در رتبهی اول جهان قرار دارند.
۱۹. کودکان و گیاهان قلب و روح سنگاپور هستند. اولین باغ آسیا که در سنگاپور قرار دارد، به کودکان اختصاص داده شده است.
۲۰. از سال ۱۹۰۵ سنگاپور ۶ بار منطقهی زمانی خود را تغییر داده است!
۲۱. در طول سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۱ سنگاپور به تئاتری از جنگ جهانی دوم تبدیل شده بود. در این زمان ۱۰۰ هزار سرباز در این کشور کوچک حضور داشتند. البته هیچ یک از این سربازها متعلق به نیروهای سنگاپوری نبودند؛ سربازهای انگلیسی به دفاع در برابر نیروهای ژاپنی میپرداختند که به آنها حمله کرده بودند.
۲۲. سنگاپور نتیجهی استقلال یک استقلال است! در سال ۱۹۶۳ نیروهای انگلیسی سنگاپور را به مالزی واگذار کردند. تنها بعد از ۲ سال، در سال ۱۹۶۵ شهر-کشور سنگاپور به کشوری مستقل تبدیل شد.
۲۳. سنگاپور با جنگ و مبارزه به استقلال نرسید! این کشور با رایگیری دموکراتیک از مالزی جدا شد.
۲۴. سنگاپور یکی از ۳ شهر-کشور جهان است. دو شهر-کشور دیگر موناکو و واتیکان هستند.
۲۵. سنگاپور شعر سرود ملی خود را روی اسکناسهای ۱۰۰۰ دلاری این کشور چاپ کرده است.
۲۶. دستمزد نخست وزیر سنگاپور سالانه حدود ۱/۷ میلیون دلار است که این رقم حدود ۴ برابر بیشتر از حقوق رئیس جمهوری آمریکا است!
۲۷. در سنگاپور از هر ۶ نفر، یک نفر دارایی ۱ میلیون دلاری یا بیشتر دارد، یعنی ۱۷ درصد کل جمعیت این کشور! این آمار بالاترین آمار میلیونرهای یک کشور در جهان است.
۲۸. سنگاپور از یک سو وارد میکند و از سویی دیگر صادرات انجام میدهد. این کشور همه چیز از آب شیرین و شن و ماسه وارد میکند و کل اقتصاد آن متکی به واردات و صادرات است.
۲۹. سنگاپور در سال ۲۰۱۶ گرانترین شهر جهان باقی ماند.
۳۰. فرودگاه چانگی سنگاپور در سال ۲۰۱۶ برای چهامین سال متوالی به عنوان بهترین فرودگاه جهان انتخاب شد.
۳۱. در گذشتههای دور، دستهای از ارهماهیها به سنگاپور حمله کرده بودند. یک پسر جوان نقشهی بسیار خوبی کشید تا همهی آنها را به دام بیندازد. اما شاه که از هوش این پسر میترسید، او را کشت. در افسانهای آمده است که دلیل رنگ قرمز موجود در پرچم این کشور، خون این پسر جوان است.
۳۲. هر روز در سنگاپور ۲ رستوران جدید تاسیس میشود. این آمار با توجه به مساحت این کشور، خیرهکننده است.
۳۳. دولت سنگاپور مجموعهای از درختهای مصنوعی ایجاد کرده است که از انرژی خورشیدی تغذیه میکند و ارتفاع آنها به ۵۰ متر میرسد. نام این مجموعه «باغهای خلیج» است. این مجموعه به نماد فرهنگی و منطقهی گردشگری تبدیل شده است.
دانمارک کشوری زیبا، تمیز و شگفتانگیز است. کشوری قدیمی که تاریخ آن به زمان وایکینگها میرسد و معماری قرون وسطایی خانههایش جذابیت بسیاری به آن بخشیده است.در کنار تاریخ این کشور، مردم شاد و سرزندهاش هم گردشگران را جذب میکند. شهرهای تمیز و کیفیت بالای زندگی در دانمارک مسافران و گردشگران را تحت تاثیر قرار میدهد. هر کس که به این کشور سفر کرده، دوباره خواهان سفر به آن شده است.
موزه توروالدسن گوهری ارزشمند در قلب کوپنهاگ است که آثار این هنرمند برجسته سبک نئوکلاسیک را به نمایش میگذارد. این موزه یکی از جاذبههای هنری مهم شهر محسوب میشود.
این موزه به عنوان چارچوبی برای نمایش آثار مجسمهساز دانمارکی «بِرتِل تورْوالدْسِن» (۱۸۴۴-۱۷۷۰) ساخته شد. هنرمند مذکور بیش از ۴۰ سال در رم زندگی کرد و در همان شهر هم تبدیل به یک هنرمند مشهور شد. در بازدید از موزه توروالدسن آمیزهای چشمنواز از رنگ و مجسمههای باشکوه را خواهید دید.
در سال ۱۸۳۸، توروالدسن آثار و مجموعه هنریاش را به شهر مادری خود یعنی کوپنهاگ اهدا کرد و با همین آثار هم موزهای اختصاصی برای وی ساخته شد. موزه توروالدسن در سال ۱۸۴۸ افتتاح گردید و اولین موزه عمومی شهر محسوب میشد. معماری بنا و مجسمههای به نمایش درآمده هماهنگی خاصی دارند و اتاقهای رنگین و تزئین شده تجربه ویژهای را برای بازدیدکنندگان رقم میزنند.
گنجینه موزه شامل بیش از ۹۰۰ اثر توروالدسن میشود. این آثار مجسمهها و نقش برجستههای گچی و مرمری و همچنین طراحیها و پیش طرحهای آثار مختلف هستند. بسیاری از تصویرها از افسانههای یونانی و رومی گرفته شدهاند، اما تعداد زیادی پرترههای نیمتنه، مجسمه مردم غیرنظامی اروپایی، کلیسا و خاندان سلطنتی هم در این میان دیده میشوند. همگی این آثار جزو کارهای سفارشی هنرمند بودند. در این موزه میتوانید مجموعه شخصی توروالدسن از نقاشیهای دانمارکی و اروپایی و همچنین مجموعه عتیقه مجسمههای مرمر، گلدان، سکه و آثاری از مصر، یونان و ایتالیا را نیز مشاهده کنید.
ساختمان موزه با هویت و رنگارنگی خاصی که دارد خودش به تنهایی یک تجربه تکرار نشدنی را برای شما رقم میزند. در ورودی موزه تاریخ تصویری بازگشت توروالدسن از رم به کپنهاگ در سال ۱۸۳۸ را خواهید دید. در آن زمان با وی مانند یک قهرمان برخورد شد. فضای داخلی موزه سقفهای رنگین و تزئین شده و کفپوشی موزاییکی دارد. اتاقهای رنگارنگ و مجسمهها به یک اندازه هنرمندان را علاقهمند میکند و حتی کودکان نیز با گشت زدن در میان مجسمههای بزرگ و شگفتانگیز به وجد میآیند.
ساختمان موزه در کپنهاگ مرکزی نزدیک به کاخ «کریستینزبورگ» قرار داشته و توسط «میکل گوتلیب بینزبول» (Michael Gottlieb Bindesbøll) طراحی شده است. سبک معماری آن از معماری باستانی یونان الهام گرفته شده و مقبره هنرمند را میتوانید در حیاط داخلی پیدا کنید.
دانمارک یکی از کشورهای شمال اروپا و جز منطقهی اسکاندیناوی است. پایتخت این کشور شهر «کپنهاگ» است. شاید اغلب ما با این کشور آشنایی کلی داشته باشیم اما حقایقی جالبی در مورد این کشور هست که شاید نمیدانید.
۱.تعداد دوچرخههای شهر کپنهاگ، بیشتر از تعداد شهروندان است!
۲. در دانمارک سوزاندن پرچم کشورهای خارجی غیرقانونی است اما سوزاندن پرچم کشور دانمارک مشکل قانونی ندارد!
۳. طبق گزارشات سازمان شفافیت بینالملل در شاخص درک فساد، دانمارک و نیوزیلند کشورهایی با کمترین آمار فساد اداری و اقتصادی در جهان هستند.
۴. دانمارک، آلمان، ایسلند و دیگر کشورها، قوانین رسمی دارند که تعیین میکند چه اسمهایی را میتوان روی بچه گذاشت.
۵. ۹۹ درصد یهودیان دانمارکی از هولوکاست جان سالم به در بردند چون آنها را به کشور بیطرف سوئد انتقال داده بودند.
۶. از ۱۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، مردمانی در این کشور زندگی میکردند و از ۳۹۰۰ سال قبل از میلاد در این کشور مردم به کشاورزی میپرداختند.
۷. پرچم فعلی دانمارک برای اولین بار در سال ۱۲۱۹ طراحی و استفاده شد. قدمت پرچم هیچ کشور مدرن دیگری به قدمت پرچم دانمارک نمیرسد.
۸. بزرگترین جشن استقلال ملی آمریکا در روز ۴ جولای، خارج از آمریکا، در دانمارک برگزار میشود.
۹. تعداد خوکهای این کشور، بیشتر از جمعیت آن است.
۱۰. از سال ۱۹۳۰ دانمارک و کانادا بر سر جزیرهای متروکه جنگ دارند و پرچمهای خود را عوض کردهاند.
۱۱. در سال ۱۹۴۴ ایسلندیها رابطهی خود را با دانمارک قطع کردند و به یک جمهوری مستقل تبدیل شدند.
۱۲. قدمت پادشاهی دانمارک بیش از ۱۰۰۰ سال است و آن را تبدیل به قدیمیترین حکومت پادشاهی اروپا کرده است.
۱۳. بلوتوث نام خود را از دومین پادشاه دانمارک به نام «هارالد بلوتوث» گرفته است.