ایرلند سومین جزیرهی بزرگ اروپا و کشوری با قوانین و سنتهای عجیب و غریب است که شاید دانستن این حقایق برای شما جذاب باشد:
۱. در سال ۲۰۱۱، ایرلند با جمعیتی حدود ۶/۴ میلیون نفر بعد از بریتانیا دومین جزیرهی پرجمعیت اروپا شناخته شد.
۲. اولین شواهد مربوط به حضور بشر در ایرلند به ۱۲۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح میرسد!
۳. ایرلندیها انگلیس را در تهاجم نورمنها در قرن ۱۲ میلادی شناختند!
۴. در سال ۱۸۰۱ پادشاهی ایرلند و پادشاهی بریتانیای کبیر با یکدیگر ادغام شدند تا پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند را شکل دهند.
۵. در ایرلند کافهای وجود دارد که از سال ۹۰۰ میلادی شروع به کار کرده است و هنوز هم به کار خود ادامه میدهد!
۶. کشتی تایتانیک RMS در «بلفاست» واقع در ایرلند شمالی ساخته شد.
۷. در ایرلند هیچ ماری وجود ندارد چون این خزنده خونسرد است و دمای بدن آن با دمای محیط تغییر میکند و نمیتوانست در زمینهای یخزده در عصر یخبندان گذشته زنده بماند!
۸. جمعیت ایرلند هنوز هم بعد از قحطی سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۲ نتوانسته است مانند قبل شود. قبل از قحطی جمعیت ایرلند ۸ میلیون نفر بود و امروزه جمعیت آن ۶/۸ میلیون نفر است.
۹. با توجه به جدا بودن ایرلند از سرزمین اصلی اروپا، این کشور فاقد برخی گونههای جانوری است که در دیگر نقاط اروپا وجود دارد مانند گوزنهای کوچک (شوکا)، موش کور، راسو و راسوی بدبو.
۱۰. پیشوند «Mac» که در نام خانوادگی ایرلندیها وجود دارد بهمعنی «پسر» است و پیشوند «O» به معنی «نواده» میباشد.
۱۱. فقط کمتر از ۱۰ درصد جمعیت جمهوری ایرلند، خارج از نظام آموزشی و در مکالمات روزمره ایرلندی صحبت میکنند!
۱۲. تمام خرسهای قطبی که امروزه زنده هستند، میتوانند اصل و نسب خود را از یک خرس قهوهای ماده ردیابی کنند که ۵۰ هزار سال در ایرلند زندگی میکرد!
۱۳. قدیمیترین مجموعهی قایق بادبانی جهان در سال ۱۷۲۰ در ایرلند با نام «Royal Cork Yacht Club» افتتاح شد.
۱۴. جد پدری «مارتین لوتر کینگ جونیور» ایرلندی بود.
۱۵. اگر یکی از پدربزرگها یا مادربزرگهای شما ایرلندی باشد، میتوانید به راحتی تبعیت ایرلندی بگیرید و مهم نیست کجا زندگی میکنید یا کجا متولد شدهاید یا اصلا اطلاعاتی در مورد ایرلند دارید یا نه!
به تازگی مردم ایران مراکش را نیز در لیست سفر خود قرار میدهند. این کشور مسلماننشین جاذبههای تاریخی و حتی فرهنگی بسیاری دارد که میتواند برای مسافران ایرانی، به خصوص در فصل زمستان (به علت آبوهوای گرم آن زمستان فصل مناسبی برای سفر است) جالب باشد. پس بهتر است قبل از سفر به این کشور، اطلاعاتی در مورد حقایق آن به دست آورید:
۱. نام مراکش در زبان عربی «المغرب الاقصی» است که معنی «غربیترین» میدهد و به موقعیت مراکش اشاره دارد که غربیترین کشور عربی جهان است.
۲. مراکش با اروپا تنها ۱۳ کیلومتر فاصله دارد.
۳. مراکش یکی از بزرگترین تولیدکنندگان حشیش در جهان است.
۴. Oukaimeden در کوههای اطلس مراکش، مرتفعترین پیست اسکی در آفریقا است. با این حال بارش برف در این ارتفاعات، به ندرت به ۲۰۰ سانتیمتر در سال میرسد.
۵. در مراکش خوردن غذا با دست چپ و نخوردن غذا هنگام تعارف کردن بیادبی محسوب میشود.
۶. در مراکش رنگ سفید، رنگ عزاداری است. در این کشور زنی که همسرش فوت میکند، باید تا ۴۰ روز لباس سفید به تن کند.
۷. حیوان ملی مرکش شیر بربری است. دانشمندان از DNA دو جمجمهی شیر کشفشده در برج لندن، فهمیدند که خانوادهی سلطنتی زمانی میان قرن ۱۳ تا ۱۵ حداقل ۲ شیر بربری داشتند.
۸. زنان اهل قوم بربر در مراکش هنوز هم روی صورت خود طرحهای هندسی خالکوبی میکنند که گاهی بیشتر پیشانی، گونهها و گردن آنها را دربر میگیرد. اینها نشانههای هویت قبیلهای هستند و از زمانی روایج یافت که برای شناسایی زنان قبیله (کسانی که در جنگ کشته میشدند) لازم بود نشانه و علامتی یابند.
۹. در مراکش به ازای هر ۸۰۰ هزار نفر یک دندانپزشک وجود دارد و درمان استاندارد برای دنداندرد کشیدن دندان است. در بازارهای این کشور کسانی که دندان میکشند، با مجموعهای از انبردست، فرش کوچک و دندانهای خونی قابل شناسایی هستند.
۱۰. مراکشیها به شوخی به آب لولهکشی «Sidi Robinet» (شیر آقا یا سرور) میگویند و این آب در بسیاری از نقاط کشور قابل شرب است.
۱۱. یکی از منابع اصلی درآمد خانوادههای منطقهی ریف (Rif) شمالی مراکش کشت حشیش است. در واقع کلمهی «reefer» از نام این منطقه گرفته شده است.
۱۲. اغلب مراکش را «شهر قرمز» مینامند چون حتی در زمستانها نیز برای محافظت در برابر آفتاب، باید کلاه بر سر گذاشت.
۱۳. مراکش بزرگترین پرورشدهنده و صادرکنندهی ماهی ساردین در جهان است.
۱۴. کلمهی انگلیسی «genie» دقیقا از یک کلمهی عربی (جن) گرفته شده است که به یک موجود غیر مادی اشاره دارد که اگر از او خواسته شود، برخی کارهای انسان را انجام میدهد. در مراکش مردم معتقد هستند که جنها بیشتر در مکانهایی زندگی میکنند که آب وجود دارد، مانند حمامهای عمومی، ناودانها، سینکها و حتی قوریها و قابلمهها.
۱۵. کازابلانکا فیلمی است که نام آن از اسم یکی از شهرهای مراکش گرفته شده است و در سال ۱۹۴۲ به عنوان بهترین فیلم برندهی جایزهی اسکار شد. این فیلم یکی از بهترین فیلمها در هر دوره و زمانی است.
۱۶. مسجد حسن دوم در شهر کازابلانکای مراکش قرار دارد و هفتمین مسجد بزرگ جهان است. ساخت این مسجد ۵ سال به طول انجامید و ۳۰ هزار کارگر و صنعتگر برای ساخت آن به کار گرفته شدند تا این که در سال ۱۹۹۳ به اتمام رسید. منارهی مسجد با ۲۱۰ متر طول، بلندترین منارهی جهان است و مهمترین مکان دیدنی کازابلانکا محسوب میشود. مسجد حسن دوم با ظرفیت حدود ۸۰ هزار نمازگزار، بزرگترین فضای سرپوشیده را در میان مساجد جهان دارد.
۱۷. خانوادهی سلطنتی فعلی مراکش از قرن ۱۷ بر این کشور حکومت میکنند. سلطان محمد پنجم، پدربزرگ پادشاه فعلی یک سلطنت مشروطه ایجاد کرد و از سال ۱۹۵۷ عنوان پادشاه گرفت. محمد ششم از ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۹ پادشاه مراکش شد.
۱۸. پرچم مراکش قرمز رنگ است و یک ستارهی پنج پر سبز دارد که به عنوان مهر و خاتم سلیمان شناخته میشود. قرمز و سبز رنگهایی سنتی در پرچم اعراب است و آن ستارهی پنج پر نشاندهندهی ۵ رکن اسلام و نشانگر ارتباط بین خدا و ملت است. طراحی این پرچم به ۱۹۱۲ بازمیگردد.
۱۹. حقوق زنان در مراکش، در سال ۲۰۰۴ با اصلاح قانون احوال شخصیهی کشور، گام بزرگی رو به جلو برداشت. با این اصلاحات زنان مراکشی میتوانند حضانت فرزندان خود را بگیرند، طلاق یک جانبه زنان لغو شد و گرفتن زن دوم برای مردان، فقط با اجازهی زن اول امکانپذیر شد.
۲۰. در مراکش طبق سنت کبد (جگر) به جای قلب نماد عشق در نظر گرفته میشود.
۲۱. در بیشتر بازارهای مراکش جادوگرانی را میبینید که مواد عجیب و غریب میفروشند (دارو یا معجونهای مخصوص و دعا و نفرین) و روش استفاده از آن را نیز به شما میگویند. بیشتر شهرها، روستاها و محلههای قدیمی شهر پیشگوهایی دارند که با پرداخت پول، آیندهی شما را پیشگویی میکنند!
۲۲. در مراکش تعداد بسیار کمی از شهروندان حمام خصوص دارند و چون برای خواندن نماز بدن مسلمانان باید تمیز باشد، بسیاری از مراکشیها از حمامهای عمومی به وفور استفاده میکنند. حمامهای آقایان و بانوان جدا است.
۲۳. کوسکوس غذای ملی مراکش است که از نشاستهی گندم، گوشت زیاد و سبزیجات تهیه میشود.
۲۴. بازار «Jemaa el Fna» یک بازار بزرگ در مراکش است که معنی اسم آن «مجمع مردگان» است و احتمالا به سنتی اشاره دارد که طبق آن سر جنایتکاران اعدامی را تا قرن ۱۹ در این محل به نمایش میگذاشتند.
۲۵. مراکش تنها کشور آفریقایی است که عضو اتحادیهی آفریقا نیست (البته در روزهای اخیر ممکن است با عضویت این کشور در اتحادیهی آفریقا موافقت شود).
۲۶. طنجه قدیمیترین شهر در مراکش است. ۱۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح فنیقیها در این شهر ساکن شدند. از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۵۶ طنجه یک شهر بینالمللی بود و توسط نمایندگان ۸ کشور اروپایی در آن زمان اداره میشد.
۲۷. مخترع اولین چراغ عابر پیاده، «Leslie Hore-Belisha» در قبرستان یهودیان صویره در مراکش دفن شده است.
۲۸. مساحت مراکش ۴۴۶۵۵۰ کیلومتر مربع بوده و فقط کمی از ایالت کالیفرنیا بزرگتر است.
۲۹. بوحمرا در سال ۱۹۰۲ ادعا کرد که در شهر تازا، پادشاه مراکش است و تا سال ۱۹۱۲، زمانی که دستگیر شد، کنترل بسیاری از بخشهای شرقی مراکش را در دست گرفت. او یک معجزهگر سرگردان بود که با حیوان وفادار خود در مراکش سفر میکرد.
۳۰. رباط در سال ۱۹۱۳ توسط فرانسه پایتخت مراکش شد چون تا آن روز مراکش پایتخت ثابتی نداشت.
۳۱. مراکش اولین کشوری بود که در سال ۱۷۸۶ با آمریکا معاهدهای امضا کرد.
مراکش شهری است که به دلیل قرمز بودن اغلب ساختمانها و بناها، آن را شهر سرخ یا «حمرا» مینامند. این شهر شلوغ یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری مراکش است. مرکز این شهر که آن را Medina of Marrakesh مینامند، در سال ۱۹۸۵ جزو مناطق تحت حمایت یونسکو درآمد. این شهر جاذبههای بسیار زیادی برای دیدن دارد و گردشگرانی که به آثار تاریخی، فرهنگ و آداب و رسوم علاقه دارند، حتما باید سری به این شهر پرهیاهو بزنند. در ادامه به معرفی دیدنیهای دیگر این شهر میپردازیم:
در طول قرن ۱۲ المراوید کوبا با نام «Koubba Ba'adiyn» نیز شناخته میشد. المراوید کوبا را میتوان قدیمیترین بنای تاریخی مراکش نامید که در قرن ۱۲ و در دوران سلطنت علیبن یوسف ساخته شده است. اگرچه دقیقا معلوم نیست از این بنا چه استفادهای میشد، برخی از کارشناسان حدس میزنند که شاید وضوخانهی مسجدی بود که زمانی در کنار این بنا قرار داشت. طراحی سادهی بیرونی آن (ساختمانی چهار گوش با گنبدی روی آن) معماری و زیبایی جالب و بسیار زیبای آن را با سقفی پوشیده از نقوش المراوید، پوشانده است. کوبا جزو معدود سازههایی است که از خرابی و ویرانی شهر توسط فاتحان المحاد، کسانی که بسیاری از میراث معماری متعلق به اوایل دوران المراوید را تخریب کردند، توانست سالم بماند.
این باغهای سرسبز گرمسیری پر از گلهای کاکتوس، درختان نخل و سرخس بوده و کار نقاشی به نام «ژاک ماژورل» است. این نقاش اهل شهر نانسی در فرانسه بود و به دلایلی (بهداشت و سلامتی) به مراکش آمده بود و به دلیل نقاشی زندگی مردم محلی مراکش، بسیار شهرت یافت. مشهورترین اثر او این باغ و نوعی رنگ آبی است که امروزه به نام آبی ماژورلی شناخته میشود. این باغ استودیوی ماژورل بود و جایی که او در آن زندگی میکرد. بعد از مرگ ماژورل در سال ۱۹۶۲، طراح مد فوانسوی به نام «Yves St Laurent» این ملک را خرید و پس از مرگ وی در سال ۲۰۰۸، خاکستر او در باغ پخش شد. یک عمارت کوچک در این باغ مجموعهای کوچک اما جذاب از هنر اسلامی را به نمایش گذاشته است.
این باغ در مرکز شهر، همچون حباب پنهانی از آرامش در قلب مراکش است. اینجا یکی از محبوبترین جاها برای مردم محلی است تا از فشار و شلوغی زندگی شهری فاصله گرفته از آرامش و محیط آرام آن لذت ببرند. استخر بزرگی در وسط این باغ قرار گرفته است که یک عمارت زیبا هم دارد. این عمارت دقیقا در کنار آب قرار گرفته و در قرن ۱۹ میلادی ساخته شده است. برای بسیاری از خانوادههای مراکشی، باغها مراکز پیکنیک است و آخر هفتهها میتواند مکان مناسبی برای بازدید از زندگی مردم محلی و خانوادگی مراکشی باشد.
در کشور شلوغی که پر از مناظر جادهای بسیار زیبا است، گذرگاهی مانند Tizi-n'Test در میان دیگر مکانها برجستهتر به نظر میرسد. این جادههای پرپیچ و خم میان کوهها به سمت جنوب مراکش، تارودانت (Taroudant) کشیده شدهاند. این راهها مجموعهای گیجکننده از مسیرهای پرپیچوخم است که ممکن است کسانی را که حس خوبی به ارتفاع ندارند، به لرزه بیندازد. مناظر کوهستانی در طول این مسیر، بسیار باشکوه است.
روستای کوهستانی بسیار زیبای ایملیل میتواند نقطهی شروع گشتوگذار شما به سمت پارک ملی توبکال باشد. این روستا جایی است که میتوانید از شلوغی شهر مراکش کمی فاصله گرفته و مجال آرامش و استراحت پیدا کنید. روستای ایملیل یک قلعهی مرمتشدهی بسیار زیبایی هم دارد که امروزه به یکی از بهترین هتلهای این منطقه تبدیل شده و نقش بسیار مهمی در فیلم مارتین اسکورسیزی به نام «Kundun» ایفا کرده است. روستای ایملیل در ۵۷ کیلومتری جنوب شهر مراکش قرار دارد.
بلندترین کوه مراکش (و شمال آفریقا) در این پارک ملی قرار دارد. همچنین اینجا فرصتهای بسیار زیادی برای پیادهروی وجود دارد که میتوانید همزمان با قدم زدن، از مناظر بکر مناطق اطراف خود لذت ببرید. اگر دوست ندارید به قلهی ۴۱۶۷ متری توبکال صعود کنید، میتوانید در ارمد (Aremd) از روستایی به روستای دیگر رفته و به تماشای بهشت زمینی بنشینید. در این منطقه میتوانید بدون بالا رفتن از کوه باشکوهترین مناظر و طبیعت را مشاهده کنید. این منطقه در ۵۷ کیلومتری جنوب مراکش قرار گرفته است.
پشت کاخ سلطنتی مراکش، باغ آگدال با درختان پر از میوه قرار دارد. بسته به فصلی که شما در آن به مراکش سفر میکنید، میتوانید پرتقال، انجیر، انار و زیتونهایی را میبینید که از شاخههای درختان آویزان است. مسحت این باغ حدود ۴۰۰ هکتار است و برای اولین بار در قرن ۱۲ ایجاد شده است.
ملاح محلهای قدیمی و یهودینشین مراکش است. این محله در قرن ۱۶ بنا شده است و امروزه جمعین مسلمان در این محله زندگی میکنند. کنیسههای کوچکی اینجا وجود دارد که میتوانید با یک راهنمای محلی از آن بازدید کنید.
حومهی مراکش پر از نخلستانهای خرما است. در طول بدترین گرمای تابستان، این باغها مکان مناسبی برای فرار از گرما و پناه بردن به سایهی خنک درختان است. گردشگران میتوانند با کرایهی اسب و از مسیرهای باصفا به این باغها رفته و در خنکای سایههای درختان، کمی از شهر سوزان دور شوند.
میدان دروازه خورشید (پوئرتو دل سول)، در فاصله اندکی از میدان «پلازا مایور» (Plaza Mayor) قرار داشته و معروفترین میدان مادرید و میدان مرکزی آن محسوب میشود.
میدان دروازه خورشید در اصل محل یکی از دروازههای مادرید بود که رو به سمت شرق قرار داشته و با تصویری از خورشید تزئین شده بود. چهره امروزی آن مدیون بازسازیهای سنگینی بود که در بین سالهای ۱۸۵۴ تا ۱۸۶۰۰ انجام شد. با امتحان کردن جاذبههایی که به شما معرفی میکنیم، این میدان بیهمتا را کاوش کرده و از زیباییهایش لذت ببرید.
درست در بیرون اداره پست، گردشگران میتوانند لوحی سنگی را در کفپوش پیادهرو ببینند که نشانگر کیلومتر صفر معروف است؛ نقطه رسمی شروع شش جاده ملی اسپانیا! سنگ اصلی که در سال ۱۹۵۰ در میدان قرار گرفت به مرور زمان دچار فرسایش شده و در نهایت در سال ۲۰۰۹ با سنگی جدید و درخشانتر تعویض گردید که امروزه شاهدش هستیم.
هر گردشی در دروازه خورشید مادرید از ساعت معروف دروازه خورشید شروع خواهد شد. علت این شهرت بسیار ساده است، این ساعت یکی از قسمتهای مهم و جداییناپذیر عید سال نو و سایر رویدادهای مهم بود. در آخرین شب سال در این نقطه از شهر، گردشگران و اسپانیاییها به یک اندازه پر از شور و هیجان هستند.
داستان پشت ساعت «گوبِرناسیون» (Gobernación) تا حدی خندهدار است! چند قرن پیش که مردم ساعت شخصی نداشتند، از ساعتهای عمومی خیابانها به عنوان راهنما استفاده میکردند. مشکل اینجا بود که این ساعت خیلی دقیق کار نمیکرد و بارها آن را در موقعیتهای مختلف عوض کردند. سر انجام یک ساعتساز رسمی از نیروی دریایی اسپانیا مأمور ساخت ساعتی شد که زمان را با دقت نشان دهد. وی این ساعت را که در سال ۱۸۶۶ نصب شد به مردم مادرید هدیه کرد. بعد از آن دیگر مردم همیشه میتوانستند زمان دقیق را از روی ساعتی که ثانیهای از حرکت نمیایستاد بدانند.
یکی از دیدنیهای میدان معروف دروازه خورشید نماد معروف پایتخت اسپانیا است: مجسمه ۲۰ تنی خرسی که از میوههای درختی میخورد. نام این مجسمه از اسم اصلی مادرید گرفته شده: «اورْساریا» (Ursaria) که در زبان لاتین به معنی «سرزمین خرسها» میباشد. بنا به افسانههای کهن، در جنگلهای اطراف تعداد زیادی خرس وجود داشته است که از زمان قرون وسطی در کنار درخت توت فرنگی تبدیل به نماد شهر شدند.
جدای از مجسمه خرس و درخت توت فرنگی، دروازه خورشید محل قرار گیری نسخه کپی مجسمه «ماریبلانکا» نیز میباشد. نسخه اصل این مجسمه در موزه شهرداری به نمایش درآمده و الهه ونوس یا دیانای شکارچی را نشان میدهد. مجسمه شاه کارلوس سوم نیز در میدان در کنار این مجسمه دیده میشود. گفته شده که سابقاً در محل تندیس ماریبلانکا یک آبنما وجود داشته و مجسمه شاه کارلوس سوم نیز به درخواست عموم مردم به نشانی از قدردانی مادرید برای توسعههایی که در شهر صورت گرفت در این نقطه نصب شد.
کلیسای «سان خینس دِ آرلِس» (San Ginés de Arlés) یکی از قدیمیترین مکانهای مذهبی پایتخت اسپانیا به شمار میرود. قدمت این کلیسا به قرن نهم بازمیگردد اما ظاهر امروزی که میبینیم مربوط به بازسازیهای قرن ۱۷ است. نام این کلیسا برگرفته از نام قدیس حامی شهر میباشد. میتوانید یکی از آثار نقاش بیهمتای قرن هفدهمی «اِل گرِکو» را در کلیسای اصلی بیابید، هر چند این تابلو پشت یک پوشش چوبی نگهداری شده و تنها در شنبهها از ساعت ۱۱:۳۰ تا ظهر به نمایش درمیآید. یکی دیگر از موارد جالبی که در این بنا به نمایش گذاشته شده یک کروکودیل خشک شده، اهدایی از آمریکا در زمان حکومت پادشاهان کاتولیک خواهد بود.
درست در کنار کلیسای «سان خینس»، گردشگران میتوانند به کافهی «Chocolatería de San Ginés» بروند؛ جایی که شیرینی خوشمزهای به نام «شکلاته کٌن چوروس» (Chocolate con Churros) را ارائه میکند که جزو خوراکیهای سنتی اسپانیا بوده و اغلب به عنوان صبحانه صرف میشود. این شیرینی وسوسهانگیز از یک فنجان شکلات داغ غلیظ و شیرینیهای سرخ شده دراز تشکیل شده که به شکلات داغ آغشته میشود. این کافه قدیمی در سال ۱۸۹۴ تأسیس شده و این شیرینیها را از همان زمان تا به امروز به مشتریان عرضه میکند.
مادرید قطعاً یکی از قطبهای مد و خرید اسپانیا محسوب میشود و خیابان «پرسیادوس» (Preciados) یکی از مهمترین بخشهای جاذبههای خرید پایتخت کشور است. در اینجا میتوانید برندهای مطرح بینالمللی را برای خرید پیدا کنید و همچنین مراکز خرید بزرگی نیز در آن به چشم میخورند. این خیابان از دروازه خورشید شروع شده و در میدان «سانتو دومینگو» (Santo Domingo) به پایان میرسد. علاوه بر اینکه خیابان «پرسیادوس» مهمترین خیابان تجاری مادرید به شمار میرود، یکی از گرانترین قسمتها از نظر املاک و آپارتمان نیز میباشد.
فاتیما ، اسم روستایی است که گفته میشود (حضرت مریم باکره مقدس) در آنجا ظهور کرد. و قبل از تجلی مریم مقدس در روستای فاتیما هم اسم این روستا همین بوده است و از قدیم اسم روستا فاتیما بوده است والان تبدیل به شهر شده است و محل تجلی مریم مقدس به کلیسا تبدیل شده است. واقعه فاطیما از آنجا آغاز میشود که سه کودک چوپان بانویی نورانی را مشاهده میکنند که خود را بانوی تسبیح ( از القاب مریم مقدس ) معرفی میکند و سه پیام مهم برای مردم قرن بیستم دارد.
یک سال قبل از تجلی بانو، فرشتهای به بچهها نازل میشود و خود را فرشته صلح کشور پرتغال میخواند دعایی به بچهها میآموزد که با کلمات ای خدای پدر ، پسر و روحالقدس شروع میشود. و برای بچهها به یاد خون و بدن عیسی مسیح مراسم عشای ربانی انجام میدهد. در سیزدهم ماه مه سال ۱۹۱۷ دو کودک ۹ ساله و یک کودک ۷ ساله پرتغالی به هنگام کار در مزرعهای واقع در منطقه روستایی فاتیما در آن کشور تن نورانی زنی با لباس سفید را مشاهده کردند. آنان در توصیف مشخصات این زن گفتهاند که او میدرخشید و از پرتوی نوری که در آسمان میجهید پدیدار شد. زن سپیدپوش گفته بود که از بهشت آمده است و از بچهها خواسته بود که سیزدهم هر ماه به آنجا بازگردند.
بهزودی ساکنان منطقه از این خبر مطلع شدند و در نخستین روز سیزدهم بعدی، جماعتی برای تماشا گرد آمدند. با این حال تنها سه کودک با نامهای جاسینتا٬ فرانسیسکو و لوسیا بودند که زن را میدیدند ولی مردم تنها وقایع حیرت انگیز جوی را مشاهده نمودند. یک سال بعد بانوی تسبیح (لقب مریم باکره) به بچهها ظاهر میشود و میگوید از اهالی بهشت است. خود را بانوی تسبیح معرفی میکند و سه پیام مهم برای مردم قرن بیستم دارد.
اول صحنهای از جهنم را به بچهها نشان میدهد که ارواح پلید در میان آتشی هولناک میسوزند و ضجه میزنند. دوم اینکه بانو میفرماید خداوند به خاطر کفر گویی نوع بشر بسیار خشمگین است و درصدد است بشر را به خاطر گناهانش با جنگ و قحطی جزا دهد. و روسیه کمونیستی را منشأ نشر افکار کفرآمیز دانسته و میخواهد که این کشور به قلب معصوم او تخصیص یابد. سوم پیشگویی ترور پاپ ژان پل دوم هست که میگوید مردی روحانی با لباسهای سپید گلوله باران میشود.
مریم مقدس از بچهها میخواهد هر طور میتوانند کفاره بدهند و از آنان میخواهد قربانیهای خود را به عیسی مسیح و قلب معصوم او (مریم مقدس) تقدیم کنند . در سال ۱۹۱۹ عبادتگاهى در دهکده فاتیما ساخته شد، و ۳ سال بعد توسط افراد متعصب منفجر شد، ولى بعد از مدتى دوباره برپا گشت در ۱۳ مى۱۹۶۷ پاپ ژان پل ششم در پنجاهمین سالگرد آئین فاطیما شرکت کرد. در ۱۳مى۱۹۸۲ پاپ ژان پل دوم براى تشکر از حفظ جان خود به زیارت شهر فاطیما آمد.
از آن زمان تاکنون هرساله در ۱۳ ماه مى، دوستداران فاطیما از تمامى نقاط پرتغال، و کشورهاى اطراف براى زیارت و نیز دعا و توبه، و طلب شفا و تزکیه روح به این منطقه میایند، در مورد پیام آن بانوی تجلی یافته به پاپ، آنگونه که واتیکان بعدها اظهار کرد، این بود که «برای پایان یافتن جنگی که در جریان است (جنگ جهانی اول) دعا کنید». اما ظاهراً پیام آن بانوی مقدس بیشتر از این بوده است که امید داریم این پیام آنچنان که بوده است و بدون تحریف در دسترس همگان قرار گیرد.
این نکته قابل ذکر است که مسلمین عموماً نسبت به حضرت مریم مقدس بهعنوان بانویی پاکدامن مینگرند که دارای شأن و احترام ویژهای است. (آیات متعددی از قرآن مجید و حتی نامیدن سورهای از قرآن به نام این بانوی بزرگ، گواه مناسبی است بر این مسئله) و تجلی وی را در زمان حاضر بعید نمیدانند، اما برخی سعی دارند اوصاف مذکور و واقعه مذکور را بر فاطمه زهرا (س) تطبیق دهند و فاتیما را فاطیما لقب دادهاند آنها معتقدند اوصافی که برای آن بانوی تجلییافته برشمردهاند عموماً در مورد حضرت فاطمه صدق میکند و بنابراین مسئله، روشن است که مصداق بانوی تسبیح به دست، حضرت فاطمه است. چرا که طبق روایات، تسبیح دانه دار ابتدا توسط این بانوی مقدس برای شمردن اذکار یاد داده شده توسط پدر بزرگوارش، پیامبر اسلام، در عالم اسلام مطرح گردیده است و دلیل محکمی وجود ندارد که در زمان حضرت مریم «ع»، برای شمردن اذکار، تسبیح بکار برده میشده است. اما این دلیل قابل پذیرش نیست.
این قضیه ارتباطی با ما مسلمانان و شیعیان و حضرت فاطمه زهرا (س) ندارد. گفته میشود در آن زمان پرتغال تحت اشغال مسلمانان بود و اسم فاتیما (فاطیما) بر این شهر از نام دختر امیر اعراب اقتباس شده است که دختر مسلمانی بود که مسیحی شد و این فاطمه ربطی به فاطمه که دختر پیامبر است ندارد .